همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت در اين مصايب و گرفتارى‏ها اشكش جارى نگشت و از غم و اندوه خود، جز به پيشگاه حق، شكوه نكرد.

چقدر براى او شيرين بود كه با دعايى حاكى از توبه و انابه، اثر درد و رنجى را كه با آن دست به گريبان
بود كاهش دهد، لذا با اين دعا نزد خداى خويش راز و نياز كرد كه اين خود نشان درجات اخلاص آن حضرت است:

اللهم إليك أشكو ضعف قوّتي و قِلّه حيلتي و هَوَاني على الناس يا ارحم الراحمين أنت رب المستضعفين و
أنت ربي. إلى من تَكِلُني؟ إلى بعيد يتجهّمنى أم إلى عدوّ مَلّكته أمري؟ إن لم يكن بك عليَّ غضب فلا
أُبالي و لكن عافيتك هي أوسع لي، أعوذ بنور وجهكَ الذي أشرقت له الظلمات و صَلُحَ عليه أمرُ الدنيا و
الآخرة من أن تُنزل بي غصبك او يحل علىَّ سخطك لك العُتبى‏ حتى تَرضى‏ لاحول و لاقوّة إلّا بك؛(5)

بار خدايا، از عجز و ناتوانى و درماندگى خويش و نگرانى‏ام بر مردم، به پيشگاه تو شكوه مى‏كنم، اى
مهربان‏ترين مهربانان.

تو پروردگار من و پروردگار محرومانى، مرا به كه وامى‏گذارى؟

به كسى كه از تو
دور است و يا به دشمنى واگذارم مى‏كنى كه بر من روى درهم كشد؟

اگر تو بر من خشمگين نباشى، از هيچ كس
پروايى ندارم، ولى گستره عافيت تو مرا فراگرفته است، به نور توجّه تو كه تاريكى‏ها بدان نورافشان
مى‏گردد و امر دنيا و آخرت بدان سامان مى‏يابد پناه مى‏برم، كه خشم و غضبت بر من فرود نيايد و از من
راضى و خشنود گردى، هيچ قدرت و نيرويى جز به يارى خداوند ممكن نيست.

مكانى كه رسول(ص) براى استراحت نشسته بود، كنار باغ عُتْبه و شَيْبه فرزندان ربيعه قرار داشت، وقتى
چشم آن دو تن به پيامبر افتاد، دلشان براى او سوخت و غلام نصرانى خود را كه «عداس» نام داشت صدا زده و
بدو گفتند:

خوشه‏اى از اين انگور برگير و نزد آن مرد ببر.

هنگامى كه پيامبر براى تناولِ انگور دست به
ميوه بُرد، فرمود:

بسم الله.

عداس گفت: مردم اين منطقه اين گونه سخن نمى‏گويند!

پيامبر اكرم(ص) از او
پرسيد:

اهل كجايى؟

و آيينت چيست؟

عرض كرد: من فردى نصرانى و از اهالى نينوا هستم.

پيامبر(ص) فرمود:

از
ديار يونس بن متّى آن مرد صالح و شايسته؟

عداس پرسيد:

از كجا نام يونس را مى‏دانى؟

حضرت آيات مربوط
به داستان يونس را برايش تلاوت فرمود.

وقتى عداس اين آيات را شنيد اسلام آورد و آن‏گاه كه نزد پسران
ربيعه آمد بدان‏ها گفت:

بهتر از اين شخص در زمين فردى وجود ندارد و مطلبى را كه به من خبر داد جز
پيامبر نمى‏تواند از آن آگاهى داشته باشد.


1- واحدى، به اِسناد متصل مرفوعاً از عكرمه، از ابن عباس نقل كرده كه شأن نزول اين سوره مباركه درباره
مردى بوده كه شاخه درخت خرماى او در منزل شخصى فقير به نام ابودحداح قرار داشت. هرگاه صاحب درخت براى
چيدن خرما بالا مى‏رفت و دانه‏اى از خرما به زمين مى‏افتاد، اگر بچه‏هاى آن مرد فقير خرما را
برمى‏داشتند، صاحب درخت خرما پايين مى آمد و دانه خرما را هر چند در دهان بچه‏ها بود با انگشت بيرون
مى‏آورد. مرد فقير نزد رسول خدا(ص) شكوه كرد. حضرت براى خريد درخت خرماى آن شخص به او درختى در بهشت
وعده داد، ولى نپذيرفت... تا اين‏كه يكى از ياران رسول خدا(ص) با وساطت و پافشارى توانست آن درخت خرما
را با چهل درخت خرما معاوضه كند. و سپس آن را در اختيار پيامبر گذاشت و رسول خدا(ص) نيز آن درخت را به
مرد فقير بخشيد. مجمع‏البيان، ج‏10، ص‏501. «ج».

2- عنكبوت (29) آيات 2 - 3.

3- بقره (2) آيه 214.

4- ابن هشام، ج‏1.

5- ابن هشام، ج‏1.

/ 300