بسيارى از مورخين نقل كرده اند جمعى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پيرامون اين بحث مى كردند كه كداميك از حروف در كلمات بيشتر به كار مى رود همه متفق شدند بر اينكه حرف الف بيشتر در كلمات به كار مى رود. آنگاه اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) بپا خاست و با لبداهه خطبه بدون الف ايراد نمود كه مختصرى از آن از نظرتان مى گذرد اين خطبه با حدود 795 كلمه ، در آن پيرامون مسائلى چون توحيد - قرآن و حمد الهى - اخلاص - توكل - يقين - حكمت الهى - و عذاب الهى - صفات الهى -خالقيت الهى - پرده پوشى خداوند- قيامت و عذاب الهى - تقوا- مرگ حالات محتضر و احوالات قبر و رسوائى روز قيامت - ملائكه الهى و دعا، صحبت به ميان آمده است ، البته به علت طولانى بودن خطبه از كل خطبه صرفا 149 كلمه اول را مى آوريم :حمدت و عظمت من عظمت منته ، و سبغت نعمته و سبقت رحمته غضبه و تمت كلمته و نفذت مشيئته و بلغت قضيته ، حمدته حمد مقر لربوبيته متخضع لعبوديته متنصل من خطيئته ، معترف بتوحيده ، مومل من ربه مغفرة تنجيه ، يوم يشغل عن فصيلته و بنيه ، و نستعينه و نستر شده و نستهديه و نومن به و نتوكل عليه ، و شهدت له تشهد مخلص موقن و فردته تفريد مؤ من متيقن ، و وحدته توحيد عبد مذعن ، ليس له شريك فى ملكه و لم يكن له ولى فى صنعه جل عن مشير و وزير و عون و معين و نظير، علم فستر و نظر فخبر و ملك فقهر و عصى فغفر و حكم فعدل ، لم يزل و لن يزول ليس كمثله شى ء و هو قبل كل شى ء و بعد كل شى ء ما رب متفرد بعزته متمكن بقوته متقدس بلعوه متكبر بسموه ، ليس يدر كه بصر و ليس يدر كه بصر و ليس يحيط به نظر، قوى منيع بصير سميع حليم ...ترجمه : حمد و تعظيم مى كنم خدائى را كه منتش بس بزرگ و نعمتش بس فراوان و سرشار است (خدائى كه ) رحمتش بر غضبش پيشى گرفته و كلماتش به سر حد كمال و تمام رسيده است ، اراده اش در همه چيز نافذ و حكمش همگان را فراگير است او را حمد و ستايش مى كنم همانند حمد و ثناى كسى كه به خدائى اش اقرار نموده و در بندگى اش كمال خضوع و خشوع را دارا بوده و از خطاهايش بيزار گشته ، به بيگانگى او معتقد بوده و