975- همام كيست ؟ - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در حجاب هدايت پنج هزار سال و مى گفت : سبحان ذى العرش ‍ العظيم و در حجاب نبوت چهار هزار سال و مى گفت : سبحان رب العزه عما يصفون و در حجاب رفعت سه هزار سال و مى گفت : سبحان ذى الملك و الملكوت و در حجاب هيبت دو هزار سال و مى گفت : سبحان الله وبحمده و در حجاب شفاعت دو هزار سال و مى گفت : سبحان ربى العظيم و بحمده پس نام مقدس آن حضرت را بر لوح ظاهر گردانيد و ان نام مبارك چهار هزار سال بر لوح مى درخشيد پس اسم اطهر آن حضرت را بر عرش ظاهر گردانيد و هفت هزار سال در آنجا نور مى بخشيد همچنين در احوال رفعت و جلال مى گرديد تا آنكه حق تعالى آن نور را در صلب آدم جاى داد و از آدم در شيث و از شيث در انوش و از انوش در قينان و از قينان در مهلائيل ... تا در ابراهيم خليل الله و ابراهيم در اسماعيل ... در عبدمناف و از عبدمناف در هاشم و از هاشم سيد قريش در عبدالمطلب و از عبدالمطلب در عبدالله جاى داد و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به دنيا آمد.(1155) فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤ منين خندان و شادان وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بدنيا آمد نزد ابوطالب پدر حضرت على (عليه السلام ) آمد و او را به آنچه واقع شده بود خبر داد. پس ابوطالب به وى گفت : مگر از اين امر در شگفتى ؟ تو هم باردار مى شوى و وصى و وزير او را مى زايى .(1156)

975- همام كيست ؟

روايتى است از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در اصول كافى و نهج البلاغه نقل شده كه روايت بلندى است و به خطبه همام معروف است . اين خطبه عجيبى است و ما قسمت اول اين خطبه را از جلد 2 اصول كافى ص 226 نقل مى كنيم از امام صادق (عليه السلام ):

مردى كه او را همام صدا مى كردند و عابد و زاهد كوشايى بود وقتى كه اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مشغول خطبه بود از جايش بلند شد و گفت : اى اميرمؤ منان ! مؤ من را آنطور براى ما تعريف كن كه انگار او را در برابر خودمان مى بينيم .

امام (عليه السلام ) در پاسخ به او تاءمل و درنگ فرمود: زيرا مصلحت را در تاءخير جواب مى ديد، پس از آن امام بطور اجمال فرمود: اى همام ، تو خود از خدا بترس و نيكوكار باش كه ان الله مع الذين اتقوا والذين هم محسنون (1157) يعنى : خدا با پرهيزكاران و نيكوكرداران است . همام به اين پاسخ اكتفا نكرد تا اينكه حضرت را سوگند داد: امام خطبه اى مفصل از اوصاف مؤ من فرمود: چون امام اوصاف مؤ من را مى شمارد همام بى هوش شد و در آن بى هوشى از دنيا رفت . على (عليه السلام ) فرمود باشيد سوگند به خدا كه از چنين پيش آمدى بر او مى ترسيدم و پس ‍ از آن فرمود: اندرزهاى درست به اهلش چنين تاءثير مى كند يكى از حاضرين (ابن كواكه از خوارج بود) گفت : يا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) تو چه حال دارى ؟ و چرا اين اندرزها در تو تاءثير ندارد، يا چون چنين گمان مى داشتى چرا باعث مرگ او شدى ؟) امام (عليه السلام ) فرمود: واى بر تو هر اجلى را وقتى است كه از آن نمى گذرد دير يا زود نمى شود و سببى است كه از آن تجاوز نمى كند پس از اينگونه گفتار كه شيطان بر زبانت راند بازيست .(1158) متن خطبه همام المؤ من من هو الكيس الفطن ...

مؤ من زيرك و تيز هوش است كه بشاش است و اگر غصه اى هم داشته باشد آنرا آشكار نمى كند دلش از هر چيز ديگر و خودش از همه چيز در نظرش خوارتر، از هر كس كه از بين رفتنى باشد دورى مى كند و نسبت به حسنات و نيك ها طمعكار و آزمند است كينه توز نيست چشم تنگ نمى باشد، جر و بحث بيهوده نمى كند، كارش سبب و نفرين كردن نيست ، پيوسته عيب نمى گيرد، غيبت نمى كند، از اينكه بالاتر از ديگران باشد خوشش نمى آيد، ريا و سمعه را دوست نمى دارد، در مسائل بى تفاوت نيست ، همتش عالى است ، سكوتش فراوان با وقار است ، با مروت است (نيك ديگران در حق او) يادش مى ماند، پايمرد و قدر دان است ، اگر غمى هم داشته باشد از روى تفكر و تعقل است و بى مورد نيست ، از فقرش خشنود است خوش بر خورد و قابل انعطاف است ، استبداد در كارش نيست ، پايبند به عهد و پيمان است ، و اذيتش كم ، دروغ نمى گويد و پرده درى نمى كند...

/ 367