913- جنس آسمانها - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با تمام توان در پى آنها بر آييد.

1- جز به خدا اميد نبنديد.

2- از هيچ چيز جز گناههاى خود، واهمه به دل راه ندهيد.

3- هنگامى كه با پرسش از مطلبى كه نمى دانيد روبرو شديد از گفتن نمى دانم حيا نكنيد...از فراگيرى آنچه نمى دانيد، شرم به خود راه ندهيد بر شما باد به صبر و مقاومت ...(1080)

913- جنس آسمانها

عن حبة العرنى قال : سمعت عليا عليه السلام ذات يوم يحلف : و الذى خلق السماء من دخان و ماء.(1081) حبه عرنى مى گويد: شنيدم روزى على (عليه السلام ) بدينگونه قسم مى خورد: به خدايى كه آسمان را از گاز و آب آفريد! و در خطبه 90 نهج البلاغه حضرت مى فرمايد: به آسمانهايى كه ماده اش دود و بخار بود فرمان داد تا قطعات آن ، كه با هم فاصله داشتند بهم پيوسته و گرد آمدند.

914- على (ع ) در قرآن

مردى به عمار ياسر گفت : آيه اى در قرآن است كه فكر مرا پريشان ساخته و مرا در شك انداخته است ؟ عمار گفت : كدام آيه . او گفت : واذا وقع القول عليهم اخرجنالهم دابة من الارض ...(1082) عمار گفت : به خدا سوگند من روى زمين نمى نشينم غذايى نمى خورم و آبى نمى نوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم ، سپس همراه آن مرد خدمت على (عليه السلام ) آمد و در حالى كه آن حضرت مشغول خوردن غذا بود به محضرش رسيدند هنگامى كه چشم امام (عليه السلام ) به عمار افتاد فرمود: بيا، عمار آمد نشست و با امام غذا خورد آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به اين صحنه مى نگريست زيرا عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود كه تا به وعده اش وفا نكند غذا نخورد. گويى قسم و قول خود را فراموش كرده بود، هنگامى كه عمار برخاست و با على (عليه السلام ) خداحافظى كرد آن مرد رو به او كرد و گفت عجيب است تو سوگند يادكردى كه غذا نخوردى و...تا اينكه دابة الارض را به من نشان دهى ؟ عمار گفت : من او را به تو نشان دادم اگر مى فهميدى . (يعنى منظور على (عليه السلام ) است ).(1083)

915- اسباب تاءخير عذاب الهى

اصبغ نباته مى گويد: روزى اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: اهل زمين چون به تبهكارى و نافرمانى پروردگار آلوده شوند خداوند بر آن شود كه آنها را روى استحقاقشان عقوبت فرمايد ولى چون نظر كند به سالخوردگان كه در عين ضعف پيرى به سوى نماز گام بر مى دارند و كودكان كه مشغول يادگيرى قرآنند آنان را مورد عفو قرار داده عذابشان را به تاءخير اندازد.

لذا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در وصيت لحظات آخر عمرش فرمود: خدا را در امر زكات رعايت كنيد كه موجب خاموشى غضب پروردگار است . الله الله فى الزكاة فانها تطفى غضب ربكم

916- توصيف امام على (ع ) توسط امام ششم (ع )

سعيد بن كلثوم مى گويد: خدمت حضرت صادق (عليه السلام ) بودم سخن از وجود مقدس اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به ميان آمد. امام ششم (عليه السلام ) آنچنان كه حق على (عليه السلام ) بود از آن جناب تمجيد كرد و حضرتش را به بهترين صورتى كه لياقت داشت ستود. سپس ‍ فرمود:

به خدا قسم هرگز حرامى نخورد تا عمرش پايان گرفت و از دو برنامه اى كه رضاى خداوند در آن بود سخت ترينش را براى عمل انتخاب مى كرد حادثه اى براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پيش نيامد مگر اينكه آن حضرت را به عنوان تكيه گاه براى رفع حادثه خواست جز او كسى همانند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم طاقت عبادت نداشت ... ثواب حق را اميد داشت و از عذابش خائف بود در راه رضاى خداوند و دورى از عذاب فردا از كار كرد و دستمزد كار روزانه اش هزار بنده در راه خدا خريد و آزاد كرد غذاى اهلش روغن و سره و خرماى بهم انباشته بود لباسى جز لباس كرباس نداشت (1084)

/ 367