343- روز شمار عمر على (ع ) - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

343- روز شمار عمر على (ع )

روزى فاطمه زهرا (عليه السلام ) خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و از ضعف حال خود سخن گفت :

پيغمبر: به او فرمود: تو نمى دانى على (عليه السلام ) چه مقامى در نزد من دارد.

12 سال داشت كه كارهاى مرا اداره مى كرد.

16 سال داشت كه در برابرم شمشير مى زد.

19 سال داشت كه پهلوانها را مى كشت 20 سال داشت كه غمهاى مرا بر طرف كرد.

22 سال داشت كه در قلعه خيبر را از جا كند در حالى كه 50 مرد نمى توانستند آن را بردارند.

چهره حضرت فاطمه (عليه السلام ) از شادى برافروخت و سرپايش قرا نداشت ، تا اينكه نزد على (عليه السلام ) برگشت و به او فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را گزارش داد. على (عليه السلام ) فرمود: چه حالى مى داشتى اگر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همه تفضلات خدا بر من را برايت بيان مى فرمود.(405) (يعنى اين همه الطاف الهى نيست مختصرى بود كه شنيدى ).

344- پرورانده پيامبر (ص )

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وقتى كه خبر وفات ابوطالب پدر بزرگوار على بن ابيطالب (عليه السلام ) را شنيد بر سر جنازه عمويش ‍ حاضر شد و فرمود: اى عمو جان ! در يتيمى پرستارم بودى و در خردسالى مرا پرورش دادى و در سالخوردگى مرا يارى كردى ، خدا تو را از من پاداش نيك دهد.

آنگاه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) دستور داد تا پدرش ابوطالب را غسل دهد(406)

345- لقب الهى امير مؤ منان (ع )

ابن عباس مى گويد: از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر بالاى منبر شنيدم ، اينكه برخى از مردم قريش نمى پذيرند على (عليه السلام ) را امير مؤ منان ناميده است فرمود: اى گروه مردم ! به راستى خداوند مرا رسول قرار داد، و به من دستور داده كه على (عليه السلام ) را بر شما امير كنم ، هر كس كه من پيغمبر او هستم ، على نيز امير اوست ... خداوند مرا كرده كه من به شما بگويم تا او را اطاعت كنيد و به دستوراتش عمل كنيد... احدى از شما بر على امير نيست نه در زمان حيات من و پس از وفات من ، زيرا خداوند او را بر شما امير قرار داده و او را امير المؤ منين ناميده است و كسى پيش از او به اين نام ناميده نشده است من آنچه را كه دستور داشتم درباره على (عليه السلام ) به شما رساندم ...(407)

346- مرز بين كفر و ايمان

يك روز رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود: اى اصحاب من ! به درستى كه خداوند دستور مى دهد شما را به ولايت على بن ابيطالب (عليه السلام ) و پيروى و اطاعت از او چرا كه او ولى شما است ، پس از من با على (عليه السلام ) مخالفت نكنيد كه كافر مى شويد، و از او جدا نشويد كه گمراه مى شويد به راستى خداوند على (عليه السلام ) را نشانه ميان نفاق و ايمان قرار داده است هر كس او را دوست دارد مؤ من است و هر كه دشمن بدارد منافق است ، براستى خداوند على (عليه السلام ) را وصى من و نور بخش شما قرار داده پس از من ؛ او سر نگهدار و گنجينه علم من و خليفه بعد من است ، به خداوند از ظالمان در حق على شكايت مى كنم ...(408) هر كس مى خواهد چون برق جهنده از صراط بگذرد و بى حساب وارد بهشت شود بايد ولايت او بپذيرد، پس به دوزخ رود هر كه ترك ولايت او را كند، به عزت و جلال پروردگار سوگند، على باب الله است كه جز از آن نيايند، و اوست صراط مستقيم ، و اوست كه در روز قيامت از ولايتش ‍ پرسش مى شود... .(409) و در روايتى ديگر آمده است كه :

/ 367