اعراب به كثرت نسل خود خيلى علاقمند بودند و اصرار زيادى مى ورزيدند تا در خانواده شان جنس ذكورى باشد لذا روزى سه مرد در طهر واحد با زنى هم بستر شدند و اين زن پسرى زائيد هر سه اين مرد ادعا داشتند كه پدر اين پسر هستند هنوز سوره ى مباركه نور نازل نشده بود تا زناكاران به مجازات خود برسند، لذا آنها با هم اختلاف نزاع داشتند تا اينكه خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هم اين قضاوت را به على (عليه السلام ) احاله فرمود. اميرالمؤ منين (عليه السلام ) دستور داد: نام اين سه مرد را بر 3 ورقه كوچك بنويسند و آن سه ورقه را مثل قرعه لوله كرد و جلوى بچه بيندازند آن قرعه را كه كودك از زمين برمى دارد بنام پدرش خواهد بود. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اين قضاوت على (عليه السلام ) را به قضاوت حضرت داود (عليه السلام ) تشبيه فرمود: الحمد الله الذى جعل فينا اهل البيت من يقضى على سنن داوود.(83)
65- عادل دادگر
روى گاوى با شاخ تيز خود شكم خرى را دريد. صاحب خر شكايت خود را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم عرضه داشت هنوز خدا صلى الله عليه و آله و سلم سخن نگفته بود كه ابوبكر عقيده اش را اظهار كرد و گفت حيوان زبان بسته اى حيوان زبان بسته ى ديگرى را كشت به كسى مربوط نيست . ولى اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: اگر آن گاو آزاد بود و به خر حمله آورد و شاخش زده صاحب گاو مسئول اين جنايت است زيرا گاو وحشى خود را آزاد گذاشته تا به مال مردم تعدى و تجاوز كند. ولى اگر آنجايى كه گاو بسته بوده و خر با پاى خود به پيش گاو رفته و سرانجام كشته شده صاحب گاو گناهى ندارد و از دادن تاوان معاف است .رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: قضاوت على كافيست .(84)
66- سلام خضر نبى به پيامبر (ص ) و على (ع )
روزى على (عليه السلام ) همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در يكى از راههاى مدينه عبور مى كردند ناگاه مردى بلند قامت و چهارشانه ... جلو آمد و بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سلام كرد و احترام شايانى نمود سپس رو به على (عليه السلام ) كرد و گفت : سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اى خليفه چهارم ، آنگاه به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رو كرد و گفت : آيا اين گونه نيست كه گفتم ؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آرى چنين است . آن شخص ناشناس از آنجا رفت على (عليه السلام ) از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پرسيد: اين چه لقبى بود كه اين مرد ناشناس به من داد و تو هم آن را تصديق كردى ، من خليفه ام چهارم هستم ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: حمد و سپاس خدا را، همانگونه كه او گفت تو خليفه چهارم هستى زيرا اولين خليفه آدم (عليه السلام ) است (85). و دومين خليفه داود (عليه السلام ) است .(86) و سومين خليفه هارون برادر موسى (عليه السلام ) است كه خليفه موسى شد(87) و خداوند در (آيه 3 سوره توبه ) مى فرمايد:و اين اعلامى است از طرف خدا و رسولش بر عموم مردم در روز حج اكبر (عيد قربان ) كه خداوند و پيامبرش از مشركان بى زار است .اى على ابلاغ كننده برائت از مشركان از جانب خدا و رسولش تو هستى و تو وصى و وزير من مى باشى و دين مرا ادا مى كنى ... پس تو چهارمين خليفه مى باشى چنانكه آن شخص با اين عنوان بر تو سلام كرد آيا مى دانى او چه كسى بود؟