389- شعر وداع - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمى دانم به زبان خود جارى نمى كنى و بدون تاءمل ، پاسخ سؤ ال كننده را مى گويى . حضرت على (عليه السلام ) پنج انگشت دست خود را به عمر نشان داد و فرمود: عمر اينها چند انگشت است عمر فورا در جواب عرض كرد:

پنج انگشت . آنگاه حضرت على (عليه السلام ) فرمود: آگاه باش تمامى علوم و پاسخ هر مشكلى و سؤ الى در نزد من به همين آسانى است .

389- شعر وداع

حضرت امير در حين دفن همسر خود فاطمه الزهرا عليهاالسلام فرمود:

لكل اجتماع من خليليل فرقة و كل الذى دون الفراق قليل و ان افتقادى واحدا بعد واحد دليل على ان لا يدوم خليل يعنى : براى هر جمع دوستانه اى بالاخره جدايى است و آنچه جداى ناپذير باشد بس كم و اندك است .

و فقدان يكى (يعنى فاطمه عليهاالسلام ) بعد از ديگرى (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ) براى من دليل آنست كه هيچ رفاقت و انسى را دوام نيست .(455)

390- گردآورنده قرآن كريم

پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نخستين كسى كه به گردآورى و ضبط آيات قرآن پرداخت اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام ) بود، لذا حضرت على (عليه السلام ) سوگند ياد كرد ردا بر دوشش نيفكند مگر آنكه قرآن را جمع آورى نمايد و فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من وصيت كرد كه پس از دفن او از خانه خارج نشوم مگر زمانى كه قرآن را گرد آورده باشم ...

و حضرت امير (عليه السلام ) نيز چنين كرد و چون از گردآورى قرآن فارعلى (عليه السلام ) شد گفت : هذا كتاب الله و و قد جمعته من اللوحين البته قرآن كريم قبلا بطور پراكنده موجود بود. لذا حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به حضرت على (عليه السلام ) فرمود: قرآن در قطعه هاى حرير و كاغذ و پوست پراكنده است و تو آن را جمع آورى كن لذا على بن ابيطالب (عليه السلام ) بدين منظور تلاش كرد و قرآن را در پارچه زرد رنگى گردآورى نمود و بر آن مهر زد.(456)

391- شروع خانه نشينى

سايبانى در مدينه بود كه مشرف بر بازار مدينه بود، به رسم و آداب ملى اعراب در بروز مسائل و مشكلات مهم مردم زير آن سايبان جمع مى شدند كه به آن سايبان ، سقيفه بنى ساعده مى گفتند و امور خود را به مشورت مى گذاشتند.(457) على ابن ابيطالب (عليه السلام ) و زبير بن عوام و طلحه بن عبيدالله در خانه فاطمه عليهاالسلام بودند موقعى كه على (عليه السلام ) مشغول غسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و ابوبكر در مسجد راجع به مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سخن مى گفت به عمر خبر دادند كه انصار در سقيفه بنى ساعده مشغول تعيين خليفه هستند عمر ابوبكر را خبر كرد. آنگاه هر دو با هم به طرف سقيفه رفتند در راه ابوعبيدة بن جراح را كه از هم پيمانان آنها بود را ديدند انصار، اوس و خزرج همه در آنجا جمع بودند. رئيس خزرج سعد بن عباده با حال بيمارى نشسته بود و همه مشغول گفتگو بودند و هر كسى از خود و قوم خود در برترى چيزى گفت و تاءكيد كرد خلافت حق مهاجرين است چرا كه خويشاوندان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هستند!!!

بالاخره يكى از آنها پيشنهاد كرد يك نفر خليفه از انصار و ديگرى از مهاجرين باشد كه هيچ يك نپذيرفتند، دامنه اين گفتگو به مسجد كشيد و برخى از صحابه مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و غيره به مخالفت برخواستند و نصب خلافت على (عليه السلام ) را در 81 روز قبل از آن در واقعه غدير خم كه همه شاهد آن بودند را مطرح و يادآورى كردند. ليكن بيعت در روز دوشنبه 12 ربيع انجام شد و روز سه شنبه ابوبكر در مسجد نشست تا مردم براى بيعت دسته دسته بيايند. عمر نيز با صحبت هاى مهيجى فضائل ابوبكر را

/ 367