16- پيشگويى ولادت حضرت على (ع ) - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3- ترا در قيامت پرچمدار من قرار دهد.

4- امت مرا به دست تو از حوض كوثر سيراب كند.

5- هنگام رفتن به بهشت ترا پيشرو امت قرار دهد.

آنگاه فرمود: شكر خداى را كه بر من منت نهاد و همه ى اين تقاضاها را پذيرفت .(24)

16- پيشگويى ولادت حضرت على (ع )

- بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ- در زمان حضرت ابوطالب (عليه السلام ) راهبى زندگى مى كرد بنام مثرم بن دعيت بن شيتقام .

اين مرد در عبادت معروف بود و صد و نود سال خداوند را عبادت كرده بود و هرگز حاجتى از خداوند نخواسته بود.

تا اينكه از خدا خواست ، خداوندا! يكى از اولياء خود را به من نشان ده ؛ خداوند حضرت ابوطالب را نزد او فرستاد تا چشم مثرم به حضرت افتاد از جا برخاست و سر او را بوسيد و او را در مقابل خود نشانيد و گفت :

خدا تو را رحمت كند، تو كيستى ؟ حضرت فرمود: مردى از منطقه تهامه .

پرسيد از كدام طايفه عبد مناف ؟ فرمود: از بنى هاشم .

راهب بار ديگر برخاست و سر حضرت ابوطالب (عليه السلام ) را بوسيد و گفت : خدا را شكر كه خواسته مرا اعطا كرد و مرا نميراند تا ولى خود را به من نشان داد.

سپس گفت : تو را بشارت باد! خداوند به من الهام نموده كه آن مژده اى به توست . حضرت ابوطالب (عليه السلام ) پرسيد آن بشارت چيست ؟ گفت : فرزندى از صلب تو بوجود مى آيد كه ولى الله است .

اوست ولى خدا و امام متقين و وصى رسول رب العالمين .

اگر آن فرزند را ملاقات كردى از من به او سلام برسان و از من به او بگو: مثرم به تو سلام مى گويد: و شهادت مى دهد كه خدايى جز الله نيست ، يگانه است و شريكى ندارد و محمد بنده و فرستاده خداست و تو جانشين بر حق او هستى نبوت با محمد و وصايت با تو كامل مى شود.

در اينجا حضرت ابوطالب (عليه السلام ) گريه كرد و فرمود: نام اين فرزند چيست ؟ او گفت : نامش على است .(25)

17- قارى قرآن در آغوش پيامبر (ص )

- بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ- هنوز لحظات اول تولد امام على (عليه السلام ) بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم على (عليه السلام ) را به بغل گرفت حضرت ابوطالب (عليه السلام ) مى گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با على (عليه السلام ) صحبتهاى خصوصى مى كرد و سوالات بسيارى از او نمود على (عليه السلام ) هم با اسرارى كه بين خود داشتند با آن حضرت سخن گفت : و آنگونه كه انبيا و جانشينانش با يكديگر سخن مى گويند با هم صحبت كردند.

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با زبان مبارك خود دهان على (عليه السلام ) را باز كرد و زبان خود را در دهان او قرار داد. در اين حال دوازده چشمه از زبان آن حضرت بر دهان على (عليه السلام ) باز شد و اين چنين كام او را برداشت .

بعد از آن پيامبر در گوش راست على (عليه السلام ) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت : سپس نوزاد كعبه رو به پدر خود كرد و گفت : اكنون نزد مثرم راهب (26) برو و او را بشارت ده و آنچه را كه ديدى براى او بازگو كن ، اكنون در فلان غار است بعد از آن پيامبر صلى الله عليه و آله مولود كعبه را در آغوش خود گرفت و همگى به خانه ابوطالب وارد شدند.(27)

18- خبر تولد على (ع ) براى راهب

- بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ- مثرم راهب كه دستان آن قبلا اشاره شد خبر تولد على (عليه السلام ) را به ابوطالب داده بود و گفته بود كه سلام مرا به آن تازه مولود كعبه برسان بعد از تولد على (عليه السلام ) در همان ساعات اول تولد رو به

/ 367