13- تولد على (ع ) - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اين نيست مگر از خواص نفس قدسى (21) لذا اهل تسنن به همين دليل وقتى كه نام مبارك على (عليه السلام ) را به زبان مى آورند مى گويند كرم الله وجهه (خداوند بر مقامش بيفزايد) و فقط درباره على (عليه السلام ) اين جمله را مى گويند ولى درباره ساير صحابه جمله (رضى الله عنه ) مى گويند.

13- تولد على (ع )

على (عليه السلام ) اولين هاشمى است كه پدر و مادرش هاشمى بودند (فاطمه بنت اسد بن هاشم و ابوطالب ابن عبدالمطلب بن هاشم ) حضرت امير در روز جمعه 13 رجب ده سال قبل از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و 23 سال پيش از هجرت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در شهر مكه و در خانه خدا به دنيا آمد. ابن قعنب مى گويد: با عباس ‍ بن عبدالمطلب و گروهى ديگر روياروى خانه ى خدا نشسته بوديم فاطمه بنت اسد به سوى خانه ى خدا آمد و ايستاد و گفت : خداوندا به تو پيامبرانت و كتابهايشان ايمان دارم . گفتار ابراهيم (عليه السلام ) جد خود را راستين مى دانم همانگونه اين خانه را به فرمان تو بنا نهاد... تو را به او، و به اين كودك كه با خود در شكم دارم ، سوگند مى دهم كه زادنش را بر من آسان كن در همين هنگام به چشم خويش همه ما ديديم كه ديوار خانه ى خدا از هم شكافت و آن گرامى بانو پا به درون آن گذارد و ديوار دوباره به هم آمد ما هم شتابناك برخاستيم تا در خانه را باز كنيم اما هر چه كرديم باز نشد... و دانستيم كه اين حكمت خداوندى است . سپس ‍ فاطمه بنت اسد بعد از چهار روز با كودك خود از خانه كعبه بيرون آمد.

طبق پاره اى از روايات ابوطالب در هنگام ولادت حضرت على (عليه السلام ) در مكه حضور نداشت ، آنگاه كه ابوطالب آمد، فرزند را از مادر گرفت و به همراه فاطمه به سمت خانه كعبه رفت و از خداى كعبه خواست كه نام او را هم خود معين كند و شعرى در پى درخواستش ‍ خواند: اى پروردگار شبهاى تيره و تاريك ، اى پروردگار ماه نورانى و درخشان ، به امر خود براى ما بيان كن ، كه چه سزاوار او مى بينى درباره اين فرزند و او فكر مى كرد نام فرزند خود را چه بگذارد ورقه سبزى از آسمان فرود آمد كه روى آن نوشته شده بود:

خصصتما من ولد الزكى الطاهر المطهر المرضى واسمه من شامخ على على اشتق من العلى يعنى : شما زن و شوهر را به وجود فرزندى پاك و مفتخر ساختيم . فرزندى كه پاكيزه و برگزيده و مورد پسند خداست . نام او را به سبب عظمتش على گذاشتيم . نام على از نام خداى على اعلى مشتق است .(22)

14- كودك بت شكن

حضرت على (عليه السلام ) دوران كودكى خود را مى گذرانيد. روزى پدرش ابوطالب نزد همسرش فاطمه بنت اسد آمد و گفت : على (عليه السلام ) را ديدم كه بتهاى بت پرستان را مى شكند. مى ترسم كه بزرگان قريش با خبر شوند و به او آسيب برسانند، فاطمه مادر على گفت : شگفتا من خبرى عجيب تر از اين به تو بدهم آن هنگامى كه على (عليه السلام ) بچه بود و در رحم من قرار داشت روزى كنار كعبه رفتم به طواف كعبه ، قصد پرستش خدا را كردم . بت پرستان ، بت هاى خود را در محلى در كنار كعبه گذاشته بودند. وقتى كه در طواف به روبروى آن محل رسيدم على (عليه السلام ) در رحمم آنچنان دو پاى خود را فشار مى داد كه من از نزديك شدن به جايگاه بتها ناتوان مى شدم .(23)

15- خواسته هاى پيامبر (ص ) از خداوند

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: اى على ! پنج چيز درباره ى تو از خدا خواستم كه خداوند همه را به من عطا كرد:

1- اينكه من اول كسى باشم كه از قبر بر مى خيزم و غبار از چهره مى افشانم ،و تو هم با من باشى .

2- خداوند اجازه دهد كه من و تو در محل سنجش اعمال بايستيم .

/ 367