162- ورود به قبا - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود: هنگامى كه هر كدام از شما آب نوشيديد و من گفتم گوارا باد و نوش جانت باد با گوشم شنيدم كه فرشتگان و جبرئيل نيز با من هم صدا شده و همين سخن را گفتند ولى هنگامى كه على (عليه السلام ) آب آشاميد و گفتم هنيئا مريئالك ، صداى ذات پاك خدا را شنيدم كه همين سخن را فرمود: از اين رو خدا را به عنوان شكر در برابر نعمتهايش سجده كردم .(198)

162- ورود به قبا

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه از طريق وحى از توطئه دارالندوه (199) مشركين مطلع شده بود پس از خروج از مكه در غار ثور 3 روز توقف داشت در اين مدت 3 روز على (عليه السلام ) علاوه بر تاءمين نيازهاى غذايى آن حضرت اخبار مكه را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم گزارش مى داد(200) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در شب چهارم توقف در غار پس از سفارشهاى لازم به على (عليه السلام ) از بيراهه رهسپار يثرب شد (201) رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بعد از 9 روز (202). اميرالمؤ منين (عليه السلام ) پس از هجرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به يثرب سه روز در مكه ماند و سفارشهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را به انجام رسانيد، سپس به همراه مادرش فاطمه بنت اسد و حضرت فاطمه عليهاالسلام و فاطمه دختر زبير و گروهى ديگر، با پاى پياده فاصله حدود چهارصد و هفتاد كيلومترى مكه - مدينه را طى كرد و روز پنج شنبه نيمه ماه ربيع الاول در قبا به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ملحق شد. (203)

163- لقب مرگ سرخ براى على (ع )

جنگ بدر كه در روز يكشنبه 12 ماه رمضان از سال دوم هجرت و به همراه 313 نفر از مسلمانان (82 مهاجر و 231 انصار) مرحله تداركاتى آن شروع شد، سرانجام در روز هفدهم ماه رمضان دو سپاه در كنار چاههاى بدر رو در روى هم قرار گرفتند. ابتدا جنگ از سوى دشمن شروع شد، در مرحله تن به تن سه نفر از قهرمانان شرك به نامهاى عتبه ، شيبه ، وليد به توسط حضرت على (عليه السلام ) و حمزه و عبيده به هلاكت رسيدند على (عليه السلام ) مى فرمايد: هنگامى كه (تنور) جنگ برافروخته مى شد ما به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پناه مى برديم و هيچ كس از ما به دشمن نزديكتر از او نبود بيشتر كشته شدگان اين چنگ به دست على (عليه السلام ) بود (بنا به نقل مورخان ) لذا از جمع كشته هاى مشركين كه 70 نفر بودند مرحوم مفيد، رقم كشته هاى دشمن را كه به دست على (عليه السلام ) كشته شده اند را 36 نفر ذكر كرده است (204) از همين جهت بود كه كفار قريش حضرتش را مرگ سرخ ناميدند.(205)

164- فرشته ايثار و كرم

روزى على (عليه السلام ) چيزى براى خوردن از فاطمه زهرا عليهاالسلام خواست او گفت : سوگند به خدايى كه پدرم را به نبوت و ترا به وصيت ، گرامى داشت امروز چيزى براى تغذيه تو ندارم و دو روز است كه غذايى نداريم . على (عليه السلام ) فرمود: اى فاطمه عليهاالسلام چرا اين مطلب را به من نگفتى تا چيزى براى شما تهيه كنم . فاطمه گفت : يا اباالحسن من از خدايم شرم دارم كه تو را وادار به چيزى كنم كه انجام آن را نتوانى . على (عليه السلام ) از خانه خارج شد و يك درهم قرض نمود بر حسب اتفاق به مقداد بن اسود آن يار باوفاى خود برخورد نمود كه در آن هواى گرم از شدت حرارت رنگش افروخته بود حضرت پرسيد اى مقداد چه شده كه در اين هواى گرم از خانه بيرون آمدى ؟ عرض كرد: يا اباالحسن مرا بحال خود واگذار و چيزى مپرس .

حضرت فرمود: اى برادر من نمى توانم ترا رها كنم تا اينكه از حال تو با خبر شوم . مقداد عرض كرد يا اباالحسن بخاطر خدا و خودت مرا رها كن و از وضع و حالم مپرس . على (عليه السلام ) فرمودى : اى برادر تو نمى توانى حال خود را از من پنهان كنى . مقداد عرض كرد: حالا كه اصرار مى كنى به خدايى كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به نبوت و ترا به وصيت گرامى داشته سوگند چيزى جز تهيدستى مرا از خانه بيرون نياورده و من در حالى كه خانواده ام گرسنه بودند از خانه خارج شدم و چون صداى گريه اهل خانه را شنيدم نتوانستم تحمل كنم اين است وضع و حال من ؛ از شنيدن اين سخنان چشمان على (عليه السلام ) اشك آلود شد و

/ 367