709- مؤ من و كافر - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بوده ).(833)

709- مؤ من و كافر

اصبغ بن نباته مى گويد: در بصره مردى خدمت اميرالمؤ منين على بن ابيطالب (عليه السلام ) آمد و عرض كرد:

اى اميرمؤ منان ! با اين مردمى كه ما مى جنگيم دعوتمان يكى است و پيامبرمان نيز يكى ، و نمازمان هم يكى ، و حج مان هم يكى است ، پس نام اينها را چه بگذاريم ؟ حضرت فرمود: به همان نامى كه خداوند در كتاب خود آنها را ناميده است ، مگر نشنيده اى كه مى فرمايد: بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم ، بعضى از آنان با خدا سخن گفتند، و درجات پاره اى را بالا برده ، و به عيسى بن مريم دلايل روشن داديم و او را به روح القدس تاءييد نموديم ، و اگر خدا مى خواست پس از آنكه دلائل روشن برايشان آمد مقابله نمى كردند و لكن اختلاف كردند، پس پاره اى از آنان ايمان آوردند و پاره اى كفر ورزيدند (834) سپس امام ادامه داد: پس چون اختلاف ميان ما افتاد ما به خدا و دين او و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و كتاب و حق سزاوارتريم ، پس ما جزء مؤ منانم و آنان كافران ، خدا جنگ با آنان را از ما خواسته است ، و ما هم به خواست و فرمان و اراده خدا با ايشان به جنگ برخاستيم .(835)

710- انواع دوست و رفيق

امام باقر (عليه السلام ) فرمود: مردى در بصره در حضور عى (عليه السلام ) به پا خاست و راجع به حقوق رفقا و برادران مسلمان خود، سؤ ال كرد، حضرت فرمود: رفيق دو نوع است :

خالص واقعى ، صورى ظاهرى اما رفيق با اخلاص (در برابر حوادث ) پنجه ى محكم است ، براى توبه حكم پر و بال و اهل و عيال و مال است ، اگر به رفيقى اطمينان كردى از مال و جان در راهش دريغ مكن ، با هر كه با صفا بود با صفا باش ، با دشمنش عداوت ورز، راز و عيبش را بپوشان ، حسن و كمالش را اظهار كن ، ولى بدان كه اين طبقه از دوستان مثل ياقوت سرخ كمياب هستند.

اما رفيق ظاهرى : چون از دوستيش بهره ور شوى از او جدا نشو ولى خلوص باطن خود را از او چشم مدار، تو هم چون او خوش زبان و گشاده رو باش .(836)

711- نفرين ابدى

اصبغ بن نباته از ياران على (عليه السلام ) است او در لحظات پايانى عمر على (عليه السلام ) بر بالين امام حاضر شد و با اصرار از آن حضرت تقاضاى حديث كرد حضرت خواهش او را پذيرفت و فرمود:

اصبغ ! همان طورى كه تو به عيادتم آمدى يك روز هم من به عيادت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رفتم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از من خواست تا به ميان مردم روم و آنان را براى شنيدن پيامى از جانب او به مسجد فرا بخوانم ؛ امام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من گفت : به مسجد كه رفتى بر فراز منبر برو و يك پله پائين تر از جايى كه من مى نشينم بايست و به مردم چنين بگو:

...لعنت خدا بر كسى كه مورد خشم و عاق والدين قرار گيرد.

لعنت خدا بر آنكه از مولاى خويش بگريزد.

لعنت خدا بر كسى كه در مزد اجير خيانت ورزد و او را از حقش محروم سازد.

اينها جملاتى بود كه به امر آن حضرت گفتم و از منبر به زير آمدم در اين بين مردى از انتهاى مسجد در حالى كه جمعيت را مى شكافت و سعى داشت خود را به من برساند پيش آمد و گفت :

اى اباالحسن سه جمله به اختصار گفتى ، آنها را براى ما تشريح كن ، من در پاسخ او چيزى نگفتم و نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم بازگشتم و سخن آن مرد را نقل كردم (اصبغ مى گويد: در اين لحظه حضرت يكى از انگشتان مرا در ميان دست خود گرفت ) و فرمود:

اصبغ ! رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز انگشتان مرا اين چنين در دست خود گرفته بود و با همين حال در شرح آن كلمات فرمود:

/ 367