870- زاذان فارسى - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كن و از هواى نفس پيروى منما كه از راه خدا دور شدى امام على (عليه السلام ) فرمود: كه از آسمانها و كهكشانها و از بالا و پايين هر چه مى خواهيد از من بپرسيد قبل از آنكه مرا در جمع خود نيابيد و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در روز فتح خيبر فرمود: كه على (عليه السلام ) بر همه شما افضل و داناتر و در امر قضاوت برتر است .

بر حضرت سليمان نيز افضل است چون قرآن مى فرمايد: كه سليمان نبى عرض مى كند خدايا چنان پادشاهى به من عطا فرما كه به كسى بعد از من چنين سلطنتى داده نشود ليكن على (عليه السلام ) فرمود: اى دنيا تو را سه طلاقه كردم كه ديگر رجوعى براى من نباشد...و بر حضرت عيسى (عليه السلام ) نيز برترى دارد. خداوند مى فرمايد: كه يا عيسى بن مريم . آيا تو به مردم گفته اى كه مرا و مادرم را به خدايى نپذيرند، مگر خداى جهان را؟ عيسى (عليه السلام ) عرض كرد: كه سبحان الله ؛ مرا نشايد مطلبى را كه شايسته و سزاوار من نيست بگويم ، اگر چنين گفته باشم به تحقيق دانسته اى ، زيرا تو از ضميرم آگاهى و من از آنچه كه در ضمير تو است آگاه نيستم كه تويى داناى بر اسرار، من نگفته ام چيزى را مگر آنچه را كه تو امر فرمودى ؟ عيسى (عليه السلام ) با اين بيان ، مردمى را كه به الوهيت وى و مادرش معتقد بودند را به قيامت محول كرد و از محاكمه و مجازات غالين چشم پوشيد. لكن على (عليه السلام ) وقتى از ادعاى نصيريه (سبائيه ) درباره خود مطلع شد محاكمه و مجازات آنان را به تاءخير نيانداخت بلكه آنان را به آتش سوزانيد. حجاج گفت : احسنت .

بسيار خوب از عهده بر آمدى اگر اين چنين جواب قانع كننده اى نمى دادى دستورم را اجرا مى كردم .

870- زاذان فارسى

زاذان كه كنيه او ابوعمره است از اصحاب اميرالمؤ منين (عليه السلام ) و از خواص ايشان است . چنانكه حضرت در گوش او اسم اعظم خواند و به بركت آن حافظ قرآن شد. قطب راوندى نقل مى كند، كه از زاذان پرسيدند قرائت قرآن را از كه آموختى ؟ كه بدين خوبى مى خوانى . ابوعمره تبسمى كرد دو گفت : استاد من حضرت على (عليه السلام ) است ، چون من صداى دلنشينى داشتم روزى شعر مى خواندم حضرت فرمودند: كه چرا قرائت قرآن نمى كنى . گفتم : كه قرآن نخوانده ام آنگاه حضرت فرمود: نزديك بيا آن گاه در گوش من چيزى خواند كه هيچ نفهميدم و بعد آب دهان مبارك خود را به دهانم ريخت . نقل مى كند كه حضرت باقر (عليه السلام ) پس از شنيدن اين موضوع تصديق گفته زاذان فرمود: كه حضرت على (عليه السلام ) در گوش ابوعمره اسم اعظم خوانده بود.

871- على (ع ) در منظر ديگران

دوست و دشمن درباره شجاعت عبادت و زهد و علم و...على (عليه السلام ) زبان به ستايش گشوده اند كه در اينجا به چند نمونه آن اشاره مى شود.

عثمان بن عفان مى گويد: از عمرو او از ابوبكر و او از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيد كه فرمود:

همانا كه خدا از نور صورت على ابن ابيطالب (عليه السلام ) فرشتگانى آفريد كه خداوند را تسبيح و تقديس گويند و ثواب آن را براى دوستان على (عليه السلام ) و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط كنند(1041) و معاويه بن ابى سفيان وقتى خبر شهادت على (عليه السلام ) را شنيد گفت : ذهب الفقه و العلم بموت ابن ابى طالب ؛ يعنى : فقه و علم از ميان رفت و عمر بن خطاب مى گويد: به خدا سوگند اگر شمشير على (عليه السلام ) نبود هرگز اسلام پابرجا نمى شد و او بعد از چنين موقعيتى بالاترين و برترين قاضى و پيشگام در اسلام و صاحب شرف است .

و ابوبكر مى گويد: اى مردم بر شما باد دوستى و پيروى از على بن ابيطالب پس همانا از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: على بعد از من بهترين كسى باشد كه خورشيد بر او تابيده و غروب كرده است .

ضرار بن ضمره ضيايى مى گويد: به خدا قسم على (عليه السلام ) نيرومند و بلند همت بود، از دنيا و زرق و برق آن در وحشت بود اما با شب و تاريكى هاى آن مانوس ، گريه اش زياد و انديشه اش طولانى بود...

ابوبكر روزى بر روى منبر گفت : مرا رها كنيد در حاليكه على (عليه السلام ) در بين شماست و عمربن خطاب مى

/ 367