118- قثم بن عباس ، آخرين كسى كه با پيامبر (ص ) وداع كرد - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وصيتم را عمل مى كنى و قرضم را ادا مى نمايى و به وعده هايم وفا مى نمايى . عباس گفت من پيرو عيال وارم و تهى دست ، (توان اين كار را ندارم ) لذا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آن جمع 3 مرتبه حرف خود را تكرار كرد ولى عباس نپذيرفت آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اين امور را به كسى مى سپارم كه حقش را ادا خواهد كرد و مانند تو سخن نخواهد گفت : سپس به حضرت على (عليه السلام ) فرمود: اى على (عليه السلام )، اى برادر محمد، آيا قبول مى كنى كه به وعده هاى محمد عمل كنى و به وعدهايم وفا كنى و قرضش را بپردازى و ميراثش را بگيرى ؟! حضرت على (عليه السلام ) كه گريه گلويش را گرفته بود نتوانست جواب دهد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سخن خود را تكرار كرد در اين هنگام عرض كرد: آرى فدايت گردم ، سود و زيانش با من ، على (عليه السلام ) فرمود: من به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نگاه مى كردم ديدم انگشتر خود را از انگشت خود بيرون كرد و فرمود: تا من زنده ام اين انگشتر را به دست خود كن ، حضرت على (عليه السلام ) مى فرمايد چون آن را در انگشت خود كردم در حالى كه آرزو مى كردم كه از تمام ميراث پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همين انگشتر را داشته باشم . سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بلال چرا خواست و به او فرمود: اين وسائل را بياور كه عبارتند از: كلاه ، خود، زره ، پرچم ، پيراهن ، ذوالفقار، عمامه سحاب ، جامه برد، كمربند و عصا (كه آن كمربند بهشتى بود) دو جفت نعلين ، دو پيراهن معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، و پيراهن جنگ احد و سه كلاه :

1- كلاه مسافرت ، 2- كلاه عيد قربان و عيد فطر و روزهاى جمعه حضرت .

3- كلاهى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به سر مى گذاشت و با اصحابش به گفتگو مى نشست و بعد فرمود: تا دو استر شهباء، و دلدال و دوشتر غضبا و تصواء و دو اسب جناح و اسب حزوم و حمار عفير را نيز بياورند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همه اينها را به امام على (عليه السلام ) سپرد و فرمود: اقبضها فى حياتى تا من زنده ام اينها را از من دريافت كن .(145) و در كلامى ديگر حضرت فرمود: يا على قم فاقبض هذا بشهادة من فى البيت من المهاجرين و الانصار كى لا نيازعك احد من بعدى (146) اى على برخيز و در برابر چشم حاضران از مهاجران و انصار اينها را دريافت كن تا بعد از من هيچ كس با تو (و رهبرى تو) نزاع و ستيز نكند.

سپس امام على (عليه السلام ) برخاست و آنها را تحويل گرفت و به خانه خود برد و در محل امنى گذاشت و برگشت .

لذا به شهادت ماءخذ روايى صحيح و شعراى زمان صدر اسلام و كتابهاى اصيل اسلامى ما حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در صدر اسلام نيز به وصى شناخته شده بود ولى بنى اميه دست به دست هم دادند كه آثار اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را محو كنند و يكى از كارهاى آنها حذف اين لقب و اشتهار از حضرت وصى صلوات الله عليه بود.(147) نوشته بر در فردوس كاتبان قضا نبى رسول و وليعهد حيدر كرار(148)

118- قثم بن عباس ، آخرين كسى كه با پيامبر (ص ) وداع كرد

كسانى كه مسؤ وليت غسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را به عهده داشتند عبارت بودند از: على بن ابى طالب (عليه السلام )، عباس بن عبدالمطلب ، فضل و قثم ، فرزندان عباس ، اسمة بن زيد و شقران ، غلام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم (149) اما كسانى كه وارد قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شدند، على (عليه السلام )، فضل و قثم فرزندان عباس بودند.(150) عبدالله بن حارث بن نوفل گويد: همراه با على بن ابيطالب (عليه السلام ) در عمره بودم كه گروهى از مردم عراق بر او وارد شدند و گفتند: اى ابوالحسن ! ما نزد تو آمده ايم از امرى سؤ ال كنيم كه دوست داريم ما را از آن مطلع سازى . حضرت كه متوجه سؤ ال آنها شد، فرمود: تصور مى كنم مغيره ادعا كرده و به شما گفته است كه او جديدترين عهد ديدار با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را دارد. يعنى ، او آخرين نفرى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديده است ، گفتند آرى ! ما آمده ايم اين را از شما سؤ ال كنيم . حضرت فرمود: مغيره دروغ گفته است ، زيرا

/ 367