550- لذات دنيا چيست ؟ - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الخاسرين ؛(647) به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى تمام اعمالت تباه مى شود و از زيانكاران خواهى بود.

هدف او از خواندن اين آيه اين بود كه به كنايه به آن حضرت در مورد قبول حكميت در جنگ صفين اعتراض كند.

امام (عليه السلام ) براى احترام به قرآن ، سكوت كرد تا وى آيه را به پايان رسانيد، سپس امام (عليه السلام ) به ادامه قرائت نماز خود بازگشت ولى ابن كوا، كار خود را دو مرتبه تكرار كرد، باز امام سكوت كرد، و ابن كوا، براى سومين بار آيه را به گونه اى تلاوت كرد تا به نماز او لطمه اى وارد نشود.

فاصبر ان وعدالله حق و لا يستخفنك الذين لا يوقنون ؛ اكنون كه چنين است صبر پيشه كن كه وعده خدا حق است و هرگز كسانى كه ايمان ندارند تو را خشمگين نسازند(648).

و اين اشاره به مجازات دردناك الهى است كه در انتظار مخالفان و منافقان و افراد بى ايمان مى باشد.

سرانجام امام سوره نماز خود را تمام كرد و به ركوع رفت .(649) مظهر كل ، فاتح خيبر، اميرالمؤ منين بندگى قنبرش فخر من و آباى من (650)

550- لذات دنيا چيست ؟

اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) به عمار ياسر فرمود: اى عمار بر دنيا غم مخور كه تمام لذات دنيا شش چيز است .

مطعوم و مشروب و ملبوس و منكوح و مشموم و مركب امام شريفترين طعامها عسل است كه فرآورده زنبور مى باشد و بهترين مشمومات مشك است كه از خون آهو است و نفيس ترين مركوبها اسب است كه تمام حيوانات از آن مى آشامند و نيكوترين ملبوسات ابريشم است و آن بافته گرمى است . و منكوحات زنانند و آنها وسيله دفع شهوت هستند پس دنيا چه زيبايى دارد و چگونه مى شود به آن دلبستگى و تفاخر نمود فرمود: مصيبات دنيا بسيار است و مشاربش تيره و هيچ دوستى را با دوستى خود برخوردار نكند.(651)

551- شمارش مورچگان

ابوذر غفارى مى گويد: من با حضرت على (عليه السلام ) براى انجام كار حضرت ، به مقصدى حركت كرديم تا اينكه به بيابان وسعى كه در آن مورچگان زياد مانند سيل روان بودند رسيديم از عظمت اين منظره و اين سيل مورچه تعجب كردم و گفتم الله اكبر چقدر بزرگ است آن خدايى كه شمارش اين مورچگان را دارد و از عدد آنها مطلع است .

حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: اين سخن را مگو. بلكه بگو (جل باريه ) چقدر بزرگ است آن خدايى كه آن مورچگان را آفريده است . بعد امام ادامه داد: سوگند به آن خدايى كه تو را آفريده و صورت بندى كرده است من شمارش آنها را مى دانم و نر آنها را از ماده آنها به اذن خداى عز و جل مى شناسم .

552- سردار لشكر ضلالت

روزى در دوران خلافت ، حضرت على (عليه السلام ) در مسجد كوفه با اصحاب خود نشسته بودند. شخصى گفت : خالد ابن عويطه در وادى القرى از دنيا رفته است ، حضرت فرمود: او نمرده و نخواهد مرد تا اينكه سردار لشكر ضلالت و گمراهى گردد و علمدار او حبيب بن عمار خواهد شد.

جوانى از ميان جمعيت عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) من حبيب بن عمار هستم از دوستان صميمى و حقيقى شما.

حضرت فرمود: دروغ نگفته ام و نخواهم گفت براستى مى بينم خالد سردار لشكر ضلالت و گمراهى گرديده و تو علمدار او هستى و از اين در مسجد (شاره به باب الفيل ) وارد مى شويد و پرده چشم شما بدر مسجد گرفته و پاره خواهد شد.

سالها از اين خبر حضرت على (عليه السلام ) گذشت . در دوره خلافت يزيد، عبيدالله بن زياد والى كوفه شد.

/ 367