950- نماز، قرب ، لقاى حق - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داناترند. فرمود: ناقوس ‍ مثل دنيا و خرابى آن را مى سرايد. سپس از زبان ناقوس حضرت اين اشعار را خواند:(1124)


  • لا اله الا الله
    ان الدنيا قد غرتنا
    يابن الدنيا مهلا مهلا
    يابن الدنيا جمعا جمعا
    تفنى الدنيا قرنا قرنا...


  • حقا حقا صدقا صدقا
    واشتغلتنا و استهوتنا
    يابن الدنيا دقا دقا
    تفنى الدنيا قرنا قرنا...
    تفنى الدنيا قرنا قرنا...



يعنى : معبودى به حق و شايستگى پرستش ، جز خدا نيست اين را به حق و راستى مى گويم .

براستى كه دنيا ما را فريفت و ما را به خود سرگرم نمود و ما را سرگشته و مدهوش گرداند.

اى فرزند، دنيا آرام باش آرام ، اى فرزند دنيا (در كار خود) دقيق شو دقيق .

اى فرزند دنيا (كردار نيك ) گردآوردنى كن ، گردآوردنى دنيا سپرى مى شود پيوسته پيوسته ...

حارث گويد: عرض كردم : اى اميرمؤ منان (عليه السلام ) آيا نصارى تفسير صداى ناقوس را اينگونه كه فرموديد مى دانند؟ حضرت فرمود: اگر مى دانستند مسيح (عليه السلام ) را به عنوان اله بر نمى گزيدند.

حارث گويد: فرداى آن روز من به دير نصارى رفتم و به راهب گفتم : به حق حضرت مسيح (عليه السلام ) همانگونه كه ناقوس را مى نواختى به صدا در آور و او چنين كرد و من تفسير آن را آنگونه كه آموخته بودم گفتم : تا به پايان اشعار رسيدم او مرا سوگند داد كه به پيامبرتان سوگندت مى دهم كه چه كسى اين تفسير را برايت گفته ، گفتم همان مردى كه ديروز همراه من بود. گفت : آيا بين او و پيامبرتان خويشاوندى است ؟ گفتم : آرى او پسر عموى اوست . گفت : سوگند مى خورم كه اين را از پيامبرتان شنيده و آنگاه اسلام آورد و سپس گفت : من در تورات خوانده ام كه پيامبر آخر زمان صلى الله عليه و آله و سلم صداى ناقوس را تفسير مى كند.(1125)

950- نماز، قرب ، لقاى حق

حضرت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) وقتى كه وقت نماز مى شد به خود مى پيچيد و متزلزل مى شد، از آن حضرت سؤ ال شد يا على (عليه السلام ) چه مى شود چرا شما در وقت نماز اينگونه ايد؟ مى فرمود: آمد وقت امانتى كه حق تعالى عرضه داشت بر آسمانها و زمين و آنها ابا كردند از حمله آن و بر حذر شدند از آن .(1126) و حضرت سجاد (عليه السلام ) نيز وقتى مهياى وضو مى شد رنگ مباركش زرد مى شد سبب آنرا سؤ ال كردند فرمود:

آيا نمى دانيد در حضور كى ايستادم .(1127)

951- زايمان عجيب و قضاوتى عجيب تر!!

زنى از شوهر قانونى خود فرزندى به دنيا آورد كه او دو سر و دو بدن روى يك كمر داشت . خانواده نوزاد دچار اشكال شدند و نمى دانستند كه آيا اين نوزاد يك نفر است يا دو نفر، به محضر مبارك حضرت على (عليه السلام ) شرفياب شدند تا در اين باره سؤ ال كنند حضرت بعد از ديدن كودك فرمود: بچه را در موقع خواب آزمايش كنيد باين ترتيب كه وقتى هر دو در خوابند يكى از آن دو سر يا دو بدن را حركت دهيد و بيدار كنيد اگر هر دو با هم در يك لحظه بيدار شدند اين دو يك انسانند ولى اگر يكى بيدار شد و ديگرى در خواب بود آنها دو انسانند و ارث دو نفر را مى برند.(1128)

952- ترك ريا كارى

روزى على (عليه السلام ) مردى را ديد كه سر در پيش افكنده ، به نحوى كه نشان مى دهد كه من پارسا و عابد و پرهيزكارم ! حضرت به او فرمود: اى جوان ، اين پيچى كه در گردن انداختى در دل خود اندازى ، كه خداى

/ 367