817- ظهور خوارج دوم - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

817- ظهور خوارج دوم

بعضى پايان جنگ نهروان ، عده اى از آن جماعت كه توبه كرده بودند و از آنها جدا شده بودند در كوفه مستقر شدند آنها گفتند: ما در ركاب على (عليه السلام ) نمى جنگيم و بر ضد او نيز هم نمى جنگيم و قيام نمى كنيم اين جماعت گمراه با جمع ديگرى از خوارج كه اين انديشه را داشتند در كوفه اقامت كردند، اما پس از واقعه نهروان و كشته شدن همه دوستان و ياران خود؛ خود را مقصر شمرده و مى گفتند: ما ياران خويش را ذليل كرديم .

رئيس اين گروه مستورد از قبيله بنى سعد بن زيد مناة بود كه آنها را به جنگ بر عليه على (عليه السلام ) مجددا تحريك كرد و از نخيله خروج كرد.

امام على (عليه السلام ) ابن عباس را براى اتمام حجت نزد آنها فرستاد آنها گفتند: اگر حضرت بر حق بود چرا در جنگ جمل از آنها اسيرى نگرفت ؟ ابن عباس پاسخ داد: كداميك حاضر بوديد به عنوان اسير عايشه سهم او شود؟ سپاه امام آنان را در هم كوبيد، اما مستورد زنده ماند تا آنكه بار ديگر در زمان حكومت مغيرة بن شعبه قيام كرد و كشته شد.

818- قسم نخوريد

روزى اميرالمومنين على (عليه السلام ) وارد بازار شد و فرمود: اى جماعت گوشت فروشها! هر كس از شما در گوسفند باد كند از ما نيست .

مردى كه به آن حضرت پشت كرده بود، گفت : قسم به كسى كه در پس ‍ هفت حجاب پوشيده است ، هرگز.

امام بر پشت او زد و فرمود: اى گوشت فروش ! چه كسى در پس هفت پرده پوشيده شده است ؟!

او گفت : پروردگار عالم .

امام فرمود: خطا رفتى ، مادرت به عزايت بنشيند بين خدا و خلق او حجابى نيست .

آن مرد درباره كفار قسمى كه ياد كرده بود از امام سؤ ال كرد، امام فرمود: تو به پروردگار خود قسم نخورده اى .(980)

819- على (ع ) و عدالت

روزى على (عليه السلام ) بعد از ايراد خطبه اى در خصوص تقسيم عادلانه بيت المال فرمود: نزد ما مقدارى از بيت المال هست مى خواهيم آن را در ميان شما تقسيم كنيم فردا همگى بدون استثناء بياييد و سهم خود را بگيريد و هيچ كس اعم از عرب و عجم و اعم از اينكه تاكنون حقوق مى گرفته يا نه ، غايب نشود.

فرداى آن روز همه مسلمانها براى گرفتن سهم خود از بيت المال حاضر شدند البته طلحه و زبير، عبدالله بن عمر، سعيد بن عاص ، مروان وعده ديگرى از بزرگان و رجال قريش و غير قريش در اين تقسيم به جهت اعتراض به شيوه حضرت شركت نكردند.

آنگاه امام به منشى و خزانه دار خود عبيدالله بن ابى رافع فرمود: ابتداء اسامى مهاجرين را بخوان و به هر يك از آنها كه حاضر شده اند سه دينار بده ، سپس سهم انصار را به همين نحو بپرداز و به هر يك از افرادى كه حضور دارند اعم از سياه و سفيد بدون استثناء سه دينار بده ... .

سهل بن حنيف با اشاره به شخصى عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) اين شخص غلام و برده من بوده كه ديروز او را آزاد كردم . حضرت فرمود: به او هم به اندازه تو مى دهيم و به هر يك از آن دو نفر سه دينار داد.(981)

820- اما معاويه و عدالت او

پس از شهادت حضرت على (عليه السلام ) معاويه به فرمانداران خود در سراسر كشور نوشت كه شهادت هيچ يك از شيعيان و خاندان على (عليه السلام ) را در محاكم قضايى نپذيرند و اضافه كرد كه اگر دو نفر شهادت دادند كه كسى از دوستداران على (عليه السلام ) و خاندان او است اسمش را از دفتر دولت حذف كنيد و حقوق و مقررى او را قطع نماييد و هر كس متهم به دوستى اين قوم بود او را شكنجه بدهيد و خانه اش را ويران سازيد!

/ 367