ابن اعرابى گفت : حضرت على (عليه السلام ) در زمانى كه حاكم مسلمين بود وارد بازار شد و پيراهنى را به سه درهم خريدارى كرد و همانجا پوشيد. ليكن دين آستين آن مقدارى بلند است به خياط فرمود: بلندى اين آستين را قطع كن ، خياط مقدارى كه بلند بود را جدا كرد و به حضرت عرض كرد: اجازه دهيد آن را بدوزم و محل قطع شده را دوخت بگيرم ؟ حضرت فرمود: نه ؛ اين را فرمود؛ و در حالى كه محل بريدگى پيراهن ريشه ريشه بود حركت كرد و رفت و با خود گفت : همين ترا كافى است . نقل كرده اند روزى ديگر على (عليه السلام ) دو لباس ضخيم و زبر خريدارى كرد و به غلام خود قنبر فرمود: اى قنبر! يكى از اين دو لباس را انتخاب كن قنبر يكى از آنها را انتخاب كرد و خود آن حضرت ديگرى را پوشيد ولى چون آستين آن لباس بيش از اندازه بلند بود اضافه آن را قطع كرد.(750)
632- على (ع ) و فروش شمشير
روزى حضرت على (عليه السلام ) به بازار رفت و شمشير خود را در معرض فروش قرار داد و فرمود: به خدا قسم اگر پول يك لباس را داشتم اين شمشير را كه بارها غم و اندوه را از چهره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زدوده است نمى فروختم .(751)
633- على (ع ) و بيت المال
هارون بن عنتره گفت : پدرم برايم گفت : كه من در يكى از روستاهاى نزديك نجف بنام خورنق خدمت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) رسيدم و ديدم كه لباس كهنه اى در بر دارد و از سرما مى لرزد به او گفتم : اى اميرمؤ منان ! خداوند بيت المال را در اختيار تو قرار داده و معامله اى مى كنى ؟ آن حضرت فرمود: به خدا قسم من از اموال شما هيچ استفاده اى (شخصى ) نكرده ام و اين لباسى را كه بر تن مى بينى با خودم از مدينه آورده ام و غير از اين هم چيزى ندارم .(752) هارون مى گويد: من با صداى بلند گفتم : يا على (عليه السلام ) هوا سرد است ، خيل هم سرد است اين سرما انكارپذير نيست . حضرت تبسمى كرد و گفت : راست مى گويى هوا سرد است من سرما هوا را احساس مى كنم ، من سرما را انكار نمى كنم ... ولى هوا هر چه سرد باشد از صبر و شكيبايى من زيادتر نيست من مى توانم بر سرماى بيشترى هم بردبار و شكيبا باشم .
634- دستور حكومتى به فرمانداران
امام متقين حضرت على (عليه السلام ) در دستور كارى خود كه به مالك اشتر داده است او را در واگذارى مديريتها به افراد چنين دستور مى دهند: واجعل لراس كل امر من امورك راسا منهم لا يقهره كبيرها و لا يتشتت عليه كثيرها(753) اى مالك ، براى هر كارى از كارهاى اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى خود مدير و رئيسى را تعيين كن مديرى كه داراى اين دو ويژگى باشد:1- بزرگى و عظمت كار، او را ناتوان و مغلوب نسازد.2- زيادى و تراكم كار، او را پريشان و رنجورش ننمايد.و در نامه اى ديگر كه على (عليه السلام ) به قثم بن عباس فرماندار مكه مى فرمايد: طبق يك سلسله گزارشات مطمئن جمعى از مزدوران و فريب خوردگان حكومت معاويه براى تبليغات سوء و ايجاد شكاف و درگيرى ما بين مسلمانان در ايام حج به مكه اعزام شده اند تو بايد به اين تذكرات عمل كنى :فاقم على ما فى يديك قيام الحازم الصليب ... و لا تكن عند النعماء بطرا و لا عند الباساء فشلا؛ در برابر اين توطئه ى خائنانه بايد:1- در مسند مديريت و حكومت مكه كه به تو واگذار شده است ، سخت مقام و