227- پرچم هدايت - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مخلوقات من ، او را تاءييد كردم به على وزير او و او را به على نصرت دادم . (278)

227- پرچم هدايت

مخدوج بن زبير گويد: چون آيه ان اصحاب الجنة هم الفائزون به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد به حضرت گفتيم : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اصحاب بهشت چه كسانى هستند؟ حضرت فرمود:

كسى كه مرا اطاعت كند و على (عليه السلام ) را بعد از من سرپرست و صاحب اختيار خود قرار دهد.

در اين حال حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم دست على (عليه السلام ) را گرفته بود آنگاه فرمود: حقا على از من است و من از على پس كسى كه با او جنگ كند با من جنگيده و كسى كه با من جنگ كند خداوند عزوجل را به خشم در آورده است .

سپس فرمود: اى على جنگ كردن با تو جنگ كردن با من است و دوستى با تو، دوستى با من است تو پرچم هدايت و نشانه رهبرى هستى بين من و بين امت من . (279)

228- تمام مردم دنيا يك طرف ...

علقمه و اسود مى گويند ما به ابوايوب انصارى در منزلش وارد شديم و از او پرسيديم اى ابوايوب ! خداوند پيغمبر خود را گرامى داشت و تو را بواسطه صحبت با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فضيلت داد؛ حال براى ما بگو چگونه به حمايت از على (عليه السلام ) برخاسته و با اهل توحيد (منظور اصحاب معاويه است كه به ظاهر مسلمان بودند) جنگ كردى ؟ ابوايوب گفت : بخدا سوگند روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در همين اطاقى كه ما و شما فعلا در آن نشسته ايم ، نشسته بود در اطاق كسى جز رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و على بن ابيطالب (عليه السلام ) كه در سمت راست پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و من كه در سمت چپ حضرت بودم و انس بن مالك كه خادم آن حضرت بود كسى نبود، كه ناگهان در زدند حضرت فرمود در را باز كنيد براى عمار، مرد پاك و پاكيزه ؛ در را باز كردند و عمار داخل شد و سالم كرد، حضرت به او خوش آمد گفت .

سپس فرمود: اى عمار! بزودى بعد از من در امت من فتنه برپا مى شود بطوريكه شمشير به روى هم مى كشند و بعضى از آنها همديگر را مى كشند، چون چنين ديدى بر تو باد به آن مردى كه در سمت راست من نشسته و اشاره به حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) كردند سپس ‍ فرمود:

اگر ديدى تمام مردم جهان در يك مسير حركت مى كنند و على بن ابيطالب (عليه السلام ) به تنهايى در مسير ديگرى حركت مى كند تو در مسير على (عليه السلام ) حركت كن و مردم را رها كن ، اى عمار! على (عليه السلام ) تو را در ضلالت و پستى وارد نمى كند، و از راه هدايت تو را در نمى كند اى عمار! متابعت از على (عليه السلام ) متابعت از من و متابعت از من متابعت از خداست . (280)

229- پيشواى شرفاء

انس مى گويد: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمود: آب وضوئى براى من مهيا كن ! سپس برخاست و دو ركعت نماز خواند سپس ‍ به من فرمود: اى انس ! اولين كسى كه از اين در بر تو وارد مى شود، امير و سالار مؤ منين و آقا و مولاى مسلمين و پيشواى شرفاء و تابنده چهره هاى بهشت كه در غرفه هاى امن پروردگار جاى دارند و خاتم اوصياء من خواهد بود.

انس مى گويد: من با خود گفتم : بار پروردگارا! او را مردى از انصار قرار بده و اين دعا را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مخفى داشتم ناگهان على (عليه السلام ) وارد شد حضرت فرمود: اى انس كيست ؟ عرض كردم على (عليه السلام ) است حضرت با شادمانى هر چه تمامتر برخاست و دست به گردن او انداخت و صورت به صورت او مى شود و عرق صورت خود را به صورت او مسح مى نمود.

على (عليه السلام ) عرض كرد: يا رسول الله ! امروز كارى را ديدم با من كردى كه تا به حال چنين ننموده بودى ؟ حضرت فرمود: چه باز مى دارد مرا از اين گونه رفتار درباره تو؟ تو هستى كه دين مرا ادا مى كنى و صداى مرا به جهانيان مى رسانى و در اختلافاتى كه بعد از من بوجود مى آيد حق را براى آنان آشكار مى

/ 367