119- حيدر قاهر، غالب - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جديدترين عهد ديدار با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از آن قثم بن عباس است ، چون او آخرين نفر از ما بود كه از قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خارج گرديد.

شيخ طوسى او را از اصحاب على (عليه السلام ) معرفى كرده است زمانى كه كارگزار مكه بود حضرت طى نامه هايى ، او را از دسيسه هاى معاويه مطلع ساخت و در نامه اى ديگر مسؤ وليت حج را به عهده او گذارد.

على ز بعد محمد زهر كه هست به است اگر تو مؤ من پاكى بكن براين اقرار(151)

119- حيدر قاهر، غالب

انس بن مالك گفت : در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، مردى بود كه از عبادت و كوشش او در نماز ما تعجب مى كرديم ، نام و نحوه عبادت او را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرديم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم او را نشناخت ، هيكل و قواره اش را شرح داديم باز نشناخت ، در همين بين خود او از راه رسيد عرض كرديم يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم همين مرد است فرمود: شما توصيف مردى را مى كنيد كه در پيشانيش مهر شيطان است ، آن شخص پيش آمد تا مقابل ما رسيد ولى سلام نكرد. پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم رو به او فرمود: ترا به خدا سوگند راست بگو وقتى به اين جمع رسيدى با خود نگفتى در ميان اينها يك نفر از من بهتر و برتر نيست ؟ او جواب داد: صحيح است . سپس براى اداى نماز رهسپار شد.

پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: چه كسى اين مرد را مى كشد؟ ابوبكر پيشنهاد را پذيرفت و براى كشتن او عازم شد وقتى وارد مسجد شد ديد او مشغول نماز است با خود گفت : سبحان الله مردى را در حال نماز بكشم با اينكه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از كشتن نمازگزاران نهى فرمود: لذا منصرف گرديد و بيرون آمد. پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از او پرسيد: ابوبكر چه كردى ؟ او عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم خوشم نيامد او را در حال نماز بكشم چون شما از كشتن نمازگزاران ما را نهى نموده ايد. پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم پرسيد: چه كس او را مى كشد؟ عمر از جاى خود حركت كرد و رفت تا او را بكشد وقتى رسيد او را در حال سجده ديد گفت : ابوبكر از من بهتر است و (او را نكشت ) برگشت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم پرسيد: چه ردى ؟ گفت كه او را در حال سجده ديدم از كشتن او صرف نظر نمودم ، براى سومين بار حضرت فرمود: چه كسى او را مى كشد؟ على (عليه السلام ) عرض كرد: من ، پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اگر او را پيدا كردى ، وقتى على (عليه السلام ) وارد مسجد شد مشاهده كرد او خارج شده لذا خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد پيامبر سؤ ال كرد؟ چه شد عرض كرد از مسجد بيرون رفته بود. حضرت فرمود:

لو قتل هذا لكان اول فتنه و آخرها اما انه سيخرج من ضئضئى هذا قوم ...

(اگر كشته شده بود آغاز و پايان فتنه همين بود...) نشانه اين گروه (خوارج ) آن است كه در ميان آنان مرد سياه چهره ناقص دستى است كه منتهاى آن گوشتى است مثل پستان زن كه حالت ارتجاعى و كشش ‍ دارد.(152) امام على (عليه السلام ) پس از فراغت از جنگ نهروان دستور داد كه بدن (ذوالثديه ) را در ميان كشته ها پيدا كنند وقتى حضرت جسد او را ديد و بدن او را با همان وصفى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم توصيف كرده بود يافت به كرانه اين موفقيت به سجده افتاد(153).

علامه امينى مى نويسد: صاحب اين داستان ذوالثديه (154) رئيس خوارج از قبيله بنى تميم بود كه مؤ سس جنگ نهروان بود كه آخر سر هم كشته شد.

هرگز فريب دشمن رو به صفت نخورد زين روى گفته اند كه شير خدا عليست (155)

120- دفاع از حريم پيامبر (ص )

روزى از طريق وحى به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خبر رسيد كه 3 نفر از كافران به بتهاى خود سوگند خورده اند تا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را بكشند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز در مسجد بعد از نماز جماعت صبح اين مطلب را به مردم اعلام كرد. آنگاه فرمود: چه كسى داوطلب مى شود به سوى

/ 367