121- جنگ حنين ، شكست و پيروزى - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معبودى جز خداى يكتا نيست و محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است .

121- جنگ حنين ، شكست و پيروزى

حنين سرزمين است در نزديكى شهر طائف كه غزوه اى در آنجا وقوع شد كه به نام غزوه حنين و يا غزوه اوطاس و غزوه هوازن معروف شد.

اين جنگ از آنجا شروع شد كه طايفه اى بزرگ هوازن هنگامى كه از فتح مكه با خبر شدند رئيسشان مالك بن عوف آنها را جمع كرد و به آنها گفت : ممكن است محمد صلى الله عليه و آله و سلم بعد از فتح مكه به جنگ با ما برخيزد. آنها گفتند: صلاح در اين است كه ما پيشدستى كنيم و به او حمله كنيم .

هنگامى كه اين خبر به گوش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد به مسلمانان دستور داد آماده حركت به سوى سرزمين هوازن شوند.

در آخر ماه رمضان يا ابتداى ماه شوال سال هشتم هجرى بود كه رؤ ساى طايفه هوازن نزد مالك بن عوف جمع شدند و اموال و فرزندان و زنان خود را به همراه آوردند تا به هنگام درگيرى با مسلمانان هيچ كس فكر فرار در سر نپروراند و به اين ترتيب وارد سرزمين اوطاس شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پرچم بزرگ لشگر را بست و به دست على (عليه السلام ) داد و تمام كسانى كه براى فتح مكه پرچمدار بخشى از لشگر اسلام بودند به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با همان پرچم به سوى ميدان حنين حركت كردند.

در اين وقت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مطلع شد كه صفوان بن اميه مقدار زيادى زره در اختيار دارد شخصى را نزد او فرستاد و يكصد زره به عنوان عاريت از او خواست . صفوان سؤ ال كرد: براستى عاريه است يا غضب ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: عاريه اى است كه ما آن را تضمين مى كنيم و سالم بر مى گردانيم . صفوان يك صد زره به عنوان عاريت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم داد و خود شخصا با حضرت حركت كرده دو هزار نفر از مسلمانانى كه در فتح مكه اسلام را پذيرفته بودند به اضافه ده هزار نفر سربازان اسلام كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برا فتح مكه آمده بودند كه مجموعا دوازده هزار نفر مى شدند براى ميدان جنگ حركت كردند. مالك بن عوف كه مرد پر جراءت و با شهامتى بود به قبيله خود دستور داد غلافهاى شمشير را بشكند و در شكافهاى كوه و دره هاى اطراف و لابلاى درختان بر سر راه سپاه اسلام كمين كنند، و هنگامى كه در تاريكى اول صبح مسلمانان به آنجا رسيدند كه يك باره به آنان حمله ور شوند و لشكر را در هم بكوبند او اضافه كرد محمد صلى الله عليه و آله و سلم با مردان جنگى هنوز روبرو نشده تا طعم شكست را بچشد! هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نماز صبح را با ياران خواند فرمان داد به طرف سرزمين حنين سرازير شدند. در اين موقع بود كه ناگهان لشگر هوازن از هر سو مسلمانان را زير رگبار تيرهاى خود قرار دادند گروهى كه در مقدمه لشگر قرار داشتند و در ميان آنها تازه مسلمانان مكه هم بودن فرار كردند و اين امر سبب شد كه باقيمانده لشكر نيز فرار كند. مسلمانان چون به جمعيت انبوه خود مغرور شده بودند آثار شكست در آنان آشكار گشت . در اين ميان على (عليه السلام ) كه پرچمدار لشكر بود با عده كمى در برابر دشمن ايستاده بود و همچنان به پيكار ادامه داد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هم در قلب لشكر قرار داشت و عباس ‍ عموى آن حضرت و عده اى از بنى هاشم كه از نه نفر تجاوز نمى كرد اطراف پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را گرفته بودند. مقدمه سپاه به هنگام فرار و عقب نشينى از كنار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گذشت . حضرت به عباس كه صداى بلند و رسايى داشت دستور داد فورا از تپه اى كه در آن نزديكى بود بالا برود و به مسلمانان فرياد زند: اى گروه مهاجران و انصار! اى ياران سوره بقره ! و اى اهل بيعت شجره ! به كجا فرار مى كنيد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اينجاست ! هنگامى كه مسلمانان صداى عباس را شنيدند بازگشتند و گفتند: لبيك لبيك و انصار در اين بازگشت پيش قدم بودن .

حمله سختى از هر جانب به سپاه دشمن كردند و با يارى پروردگار به پيشروى ادامه دادند آنچنان كه طايفه هوازن به طرز وحشتناكى به هر سو پراكنده شدند و پيوسته مسلمانان آنها را تعقيب مى كردند.

حدود يك صد نفر از سپاه دشمن كشته شد و اموالشان به غنيمت مسلمانان در آمد و گروهى نيز اسير شدند. پس از پايان جنگ ، نمايندگان قبيله هوازن خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و اسلام را

/ 367