445- عامل هلاكت زودرس - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام على (عليه السلام ) به سختى به آن حضرت رسيدند.

امام على (عليه السلام ) وقتى به آنها رسيد، سلام كرد و از آنها پرسيد: چرا با رفيق خود همكارى نمى كنيد؟ آنها از آن مرد و او نيز از قوام خود در حضور حضرت على (عليه السلام ) شكايت كردند. امام على (عليه السلام ) درباره پيوند خويشاوندى و وظايف خويشان نسبت به همديگر چنين فرمود: هر كس بايد به خويشانش پيوند گرم داشته باشد و خويشان از ديگران سزاوارتر به همكارى و كمك هستند به خصوص در آن هنگام كه خويشان در فشار زندگى قرار گرفتند زيرا خويشانى كه با يكديگر پيوند دارند و به همديگر همكارى و كمك و گذشت مى كنند به پاداش آن مى رسند ولى اگر رشته خويشى را قطع نمايند گرفتار بار سنگين مجازات خواهند شد.

آنگاه آن حضرت مركب خود را حركت داد و به جاى اول خود بازگشت .(519)

445- عامل هلاكت زودرس

روزى اميرمؤ منان على (عليه السلام ) خطبه مى خواند و در ضمن آن فرمود:

اعوذ بالله من الذنوب التى تعجل الفناء پناه مى برم به خداوند، از گناهانى كه موجب زودرسى هلاكت خواهند شد.

عبدالله بن كواء (منافق سرشناس عهد اميرالمؤ منين (عليه السلام ) كه بعدها رئيس گروه گمراه خوارج شد) بلند شد و گفت : اى اميرمؤ منان (عليه السلام ) آيا گناهانى كه موجب مكافات زودرس است وجود دارد؟ امام على (عليه السلام ) فرمود: آرى ، واى بر تو، و آن گناه قطع رحم (بريدن پيوند از خويشاوندان ) است ، چه بسا خاندانى هستند با اينكه از حق دورند ولى بر اثر همكارى و خدمت به يكديگر به گرد هم آيند و همين كار موجب مى شود كه خداوند به آنها روزى مى رساند و چه با افراد پرهيزكارى كه تفرقه و درگيرى افراد خاندانشان و قطع رحم بينشان موجب مى شود كه خداوند آن ها را از روزى و رحمتش محروم سازد.(520)

446- وقت بيكارى برو مسجد

دو يا سه روز قبل از ضربت خوردن على (عليه السلام ) بدست ابن ملجم لعنة الله عليه - حضرت امير (عليه السلام ) در بازار كوفه مى رفت كه به ناگه ابن ملجم را دى . حضرت به او فرمود: ابن ملجم كجا مى روى ؟ (البته حضرت مى دانست تمام هم او آن زن ملعونه است ) ابن ملجم پاسخى داد كه نشانه بيكارى او را داشت .

لذا حضرت به او فرمود: وقت بيكارى به مسجد برو(521).

447- كريم بامروت

از كتب اهل تسنن روايت شده كه عرب فقيرى به خدمت حضرت على (عليه السلام ) شرفياب شد و از آن حضرت درخواست كمك نمود. حضرت به او فرمود: به خدا قسم در خانه چيزى نداريم . فقير گفت : به خدا قسم اگر نااميدم كنى خداوند روز قيامت از شما نمى گذرد.

حضرت على (عليه السلام ) به شدت گريست ، آنگه به قنبر دستور داد: زره مرا بياور و به اين عرب ده . سپس به فقير فرمود قدر آن را بدان كه من با اين زره در مقابل دشمنان ايستاده ام و پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم را خوشحال كرده ام . قنبر عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) قيمت اين زره بيست درهم است و اين مقدار براى يك فقير زياد است .

حضرت فرمود: اى قنبر اگر به اندازه دنيا طلا و نقره داشته باشم در صورتى خوشحال مى شوم كه آنها را در راه خدا صدقه دهم و خدا قبول كند. چون كه خداوند از نعمتهاى خود سؤ ال خواهد نمود.(522)

448- اسم اعظم خداوند

براءبن عازب مى گويد: بر اميرمؤ منان على (عليه السلام ) وارد شدم و آن حضرت را به خدا سوگند دادم كه مرا به اعظم اسمايى كه خداوند رحمان ، جبرئيل را به ارسال آن مخصوص داشت و او رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حضرت شما را مخصوص گرداند مرا مطلع فرماييد.

/ 367