امام باقر (عليه السلام ) فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم على (عليه السلام ) را به يمن فرستاد، در آنجا اسب شخصى از اهل يمن گريخت و با پاى خود به مردى لگد زد و او را كشت ، اولياء مقتول صاحب اسب را گرفتند و نزد على (عليه السلام ) آوردند و بر او اقامه دعوى كردند صاحب اسب گواه آورد كه اسبش گريخته و آن مرد را كشته است ، على (عليه السلام ) خون مرد كشته شده را هدر ساخت ، اولياء مقتول از يمن نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و از حكم على (عليه السلام ) شكايت كردند و گفتند: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم على (عليه السلام ) به ما ستم كرد، و خون صاحب ما را هدر كرده است پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: (على ستمكار نيست و براى ستم آفريده نشده و ولايت و سرورى بعد از من با على است و حكم او حكم قطعى است و قول او قول صحيح است كسى رد حكم و قول و ولايت على را نكند مگر كافر و حكم و قول و ولايتش را نپسندد الا مؤ من ) اهل يمن چون اين توصيف را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم درباره على (عليه السلام ) شنيدند گفتند: يا رسول الله ما به قول و حكم على راضى شديم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: همين توبه شما است از آنچه كه گفتيد.(399)
338- كليد خانه حكمت
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در منزل ام ابراهيم و جمعى از اصحابش در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بودند كه به ناگه على بن ابيطالب (عليه السلام ) وارد شد، وقتى چشم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) افتاد فرمود: اى گروه مردم ! نزد شما آمد بهترين مردم بعد از من ، او سرور شما است و اطاعت او واجب است همچون اطاعت شما از من ، و نافرمانى او حرام است ، مثل نافرمانى من ، اى مردم ! من خانه حكمتم و على كليد آن است و به خانه نتوان وارد شد الا به وسيله كليد آن خانه ، اى مردم دروغ مى گويد، كسى كه گمان دارد مرا دوست دارد ولى على (عليه السلام ) را دشمن مى دارد(400)