امام باقر (عليه السلام ) فرمود: چون روز قيامت شود خداوند تمام مردم از گذشتگان و آيندگان را عريان و پا برهنه در سرزمين واحدى گرد آورد پس همه آنها در محشر بازداشت مى شوند تا جايى كه عرق فراوانى بريزند و به نفس نفس افتند...سپس آواز دهنده اى از سوى عرش ندا دهد: پيامبر امى كجاست ؟... رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم برخاسته و جلو مردم مى ايستد تا به حوضى كه طول آن به فاصله ميان ايله و صنعا است مى رسد(1052)... چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كسانى از دوستان ما اهل بيت را مشاهده مى كند كه باز داشته مى گردند، مى گريد و مى گويد:خداوندا! شيعه على ، خداوندا! شيعه على .خداوند فرشته اى را بسوى آن حضرت مى فرستد و مى گويد: اى محمد چرا مى گريى ؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى گويد: چگونه نگريم براى مردمى كه از شيعيان برادرم على بن ابيطالب هستند و مى بينم به سوى دوزخيان برده شده و از درآمدن به كنار حوض من ممنوع مى گردند؟!پس خداوند مى فرمايد: اى محمد، من آنان را به تو بخشيدم ، و به خاطر تو از گناهانشان در گذشتم ، و آنان را به تو و به آن عده از فرزندانت كه دوست مى داشتند ملحق نمودم و در دسته و گروه تو قرارشان دادم ، و در حوض تو واردشان ساختم و شفاعت تو را درباره آنان پذيرفتم ، و تو را بدين كرامت گرامى داشتم .آنگاه امام باقر (عليه السلام ) فرمود: پس در آن روز چه بسيارند مردان و زنان ، گريانى كه چون اين صحنه را مى بينند، فرياد مى كنند: وا محمدا، اى محمد بفرياد رس پس در آن روز هيچ كس نيست كه ما را دوست داشته و به ما مهر مى ورزيده جز اينكه در حزب ما و با ماست و در حوض ما وارد مى شود؛ به اين جهت است كه در روايتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اى مردم على (عليه السلام ) را دوست بداريد زيرا كه گوشت او، گوشت من و خون او خون من است .خداوند لعنت كند دسته اى از امت مرا كه پيمان مرا درباره او تباه ساختند و سفارش مرا درباره اش به فراموشى سپردند كه آنان هيچ گونه بهره اى نزد خداوند ندارند.(1053)
882- نشانه هاى دوستى
حارث اعور مى گويد: روزى خدمت على بن ابيطالب (عليه السلام ) رسيدم ، حضرت فرمود: اعور! براى چه اينجا آمدى ، عرض كردم : يا اميرالمؤ منين دوستى شما مرا به اينجا كشانده است . حضرت فرمود: تو را به خدا راست مى گويى ؟ عرض كردم : به خدا سوگند آرى . حضرت سه بار مرا سوگند داد سپس فرمود: آگاه باش كه بنده اى از بندگان خدا نيست كه خداوند بر او خشم گرفته باشد جز اينكه بغض و دشمنى ما را در دل خود احساس مى كند و ما را دشمن مى دارد. بنابراين دوست ما هر روزى را كه آغاز مى كند در انتظار رحمت بسر مى برد، و درهاى رحمت نيز به روى او گشوده است ، و دشمن ما روز را آغاز مى كند در حالى كه بناى كار خود را بر لب پرتگاهى قرار داده كه او را به آتش دوزخ در اندازد. پس رحمت ، اهل رحمت را گوارايشان باد و جايگاه اهل دوزخ نيز همان هلاكتشان باد.(1054)
883- ايمان و پايه هاى آن
روزى مردى رد حضور اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) برخاست و راجع به ايمان از آن حضرت پرسش نمود، حضرت نيز به ايراد خطبه برخاست و فرمود: سپاس خدايى را كه قانون اسلام را بنيان نهاد و راه ورود به آبشخورهاى آن را براى واردين آن آسان ساخت و پايه هايش را در برابر متجاوز به آن ، استحكام بخشيد...