57- على (ع ) در معراج پيامبر (ص ) - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فيل ، خرس ، خوك ، ميمون ، مارماهى ، سوسمار، شب پره (يا پرستو)، كرم سياه ، آبى عقرب ، عنكبوت ، خرگوش ، سهيل و زهره (نام دو حيوان دريايى است ).

آنگاه پرسيدم : علت مسخ اينها چه بود؛ خرس : مرد ماءبونى بود كه مردها را به خود مى خواند؛ خوك : عده اى نصرانى بودند كه از خدا خواستند تا غذاى آسمانى بر آنها بفرستد و با اين كه خواسته شان عملى شد بر كفر خود افزودند؛ ميمون : كسانى بودند كه روز شنبه بر خلاف دستور دينشان ماهى گرفتند؛ مارماهى : مرد ديوثى بود كه همسرش را در اختيار مردم مى گذاشت ؛ سوسمار: باديه نشينى بود كه سر راه حاجيان را مى گرفت و اموالشان را مى ربود؛ شب پره : دزدى بود كه خرماهاى مردم را از سر درختان سرقت مى كرد؛ كرم سياه : سخن چينى بود كه ميان دوستان جدايى مى انداخت ؛ عقرب : مرد بد زبانى بود كه هيچ كس از نيش زبانش ‍ آسوده نبود؛ عنكبوت : زنى بود كه به شوهرش خيانت كرده بود؛ خرگوش : زنى بود كه غسل حيض و غيره نمى كرد؛ سهيل : گمرك چى بود در يمن ؛ و زهره : زنى نصرانى بود و اين زن همان است كه هاروت و ماروت را فريفت .(75)

57- على (ع ) در معراج پيامبر (ص )

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: يا على همانا من در سه جا اسم ترا همراه اسم خود ديدم و با نظر بر آن انس يافتم . هنگامى كه در معراجم به آسمان ، به بيت المقدس رسيدم ، بر صخره آن يافتم كه نوشته بود خدايى جز الله نيست ، محمد فرستاده خداست ، او را بوسيله وزيرش تاءييد كرده ام و بوسيله وزيرش يارى نموده ام .

به جبرئيل گفتم : وزير من كيست ؟ گفت : على بن ابيطالب و بار دوم هنگامى بود كه به سدرة المنتهى رسيدم ديدم بر آن نوشته است : منم خداوند يكتا كه معبودى جز من نيست ، محمد حبيب من است ، او را به بوسيله وزيرش تاءييد كرده ام و بوسيله وزيرش يارى نموده ام (76)

58- راه بهشت

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: اى على (عليه السلام ) آيا آگاهتان نسازم كه كداميك از شما در اخلاق و روش به من شبيه تريد؟ على (عليه السلام ) عرض كرد:، بفرمائيد يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آنگاه حضرت فرمود: خوش اخلاق ترين شما، و بردبارترين شما و نيكوترين شما نسبت به بستگان خود، و انصاف دهنده ترين شما نسبت به خود... آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اضافه كرد: اى على (عليه السلام ): هر كس صلوات بر من را فراموش كند راه بهشت را گم كرده است .(77)

59- على (ع ) در دامان مهر نبوى (ص )

موقعى كه على (عليه السلام ) را نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آوردند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مادر على (عليه السلام ) فاطمه فرمود: برو حمزه را از ولادت على (عليه السلام ) با خبر كن ، فاطمه بنت اسد گفت : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اگر من بروم ، چه كسى على را شير مى دهد؟ رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: تو برو من على را سيراب خواهم كرد و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم زبان مبارك خود را در دهان على (عليه السلام ) گذاشت ، وقتى كه فاطمه بنت اسد برگشت ، على (عليه السلام ) را نظير كودكان ديگر در ميان جامه اى پيچيده و بست . پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: گهواره على (عليه السلام ) را نزديك رختخواب من بگذاريد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شخصا تربيت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را بر عهده گرفت . على (عليه السلام ) را شستشو مى داد، شير در گلوى آن حضرت مى ريخت ، در وقت خواب گهواره على (عليه السلام ) را تكان مى داد و در موقع بيدارى با على (عليه السلام ) سخن مى گفت : و على (عليه السلام ) را به سينه خود مى چسبانيد، آن حضرت را براى گردش به كوههاى مكه ، شكاف كوهها، رودها و جاده ها مى برد و علوم و اسرار الهى را به گوش آن بزرگوار مى خواند.

/ 367