پس از آنكه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از سفر مكه و حجة الوداع به مدينه بازگشت به منزل ام سلمه وارد شد و در حدود يكماه در منزل بود و بيشتر ايام خود را با على (عليه السلام ) خلوت مى ساخت و منزل ساير زوجات خود نمى رفت .عايشه و حفصه به پدران خود شكايت كردند و گفتند: كه علت اعراض رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را نمى دانيم چيست ، پدران آنها گفتند: شما بهتر مى توانيد اين راز را كشف كنيد.عايشه به منزل ام سلمه آمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديد كه با على (عليه السلام ) هر دو در يك اتاق هستند. پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از عايشه پرسيد براى چه كارى آمديد؟ عايشه علت اعراض و دورى كردن از ساير (زوجات در صورتى كه خلافى از آنان سرنزده است ) را سؤ ال كرد؟ پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در جواب او گفت : اگر راست مى گويى پس چرا امرى كه بتو گفته بودم و سفارش در كتمان و مخفى داشتن آن را به تو كردم بر خلاف دستور من رفتار كردى ، بدان و باخبر باش كه هم تو از زمره هلاك شدگان و زيان كاران هستى و هم كسانى كه در اين كار تصميمى گرفته اند.بعد از آمدن عايشه به منزل ام سلمه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم به ام سلمه گفت : كه ساير زنان را خبر كند تا در اين منزل جمع شوند وقتى همه زوجات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در خانه حاضر شدند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به آنان گفت : كه گوش دهيد و حرفهاى مرا همگى بشنويد و اطاعت كنيد اين شخص على بن ابيطالب (عليه السلام ) برادر و وصى و قائم بر شما و امت من است بعد از من بايد از على (عليه السلام ) اطاعت كنيد و مخالفت او را نكنيد و هر كس با او مخالفت كند هلاك خواهد شد، سپس به على (عليه السلام ) فرمود: يا على ! اين زنان را به تو مى سپارم و بايد از آنان محافظت و نگهدارى كنى و هر گاه يكى از آنان با تو مخالفت كرد فورا او را از خود دور كن .بعد از صحبت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عايشه سخن گفت و عرض كرد: تاكنون در كدام يك از امور مخالفت با تو كرده ايم پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم به او گفت : كه اول مخالفت را تو نمودى و آن راز را كه سفارش كتمان كردن آن را به تو كرده بودم فاش كردى ، بخدا قسم ! كه بعد از من تو مخالفت از دستور من خواهى كرد و از خانه من بيرون خواهى رفت در صورتى كه يك عده از مخالفين را دور خود جمع نموده و در صدد مخالفت با من و گفته هاى خداوند بر خواهى آمد(327).
271- لقب اميرالمؤ منين براى على (ع )
حذيفه مى گويد: در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و قبل از رسيدن آيه حجاب مردم پيش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رفت و آمد مى نمودند و هر وقت كه مى خواستند نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى رفتند، لذا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آنها را نهى كرد از اينكه وقتى دحيه نزد پيغمبر است نزد او حاضر شدند (مراد از دحيه نام شخصى از طايفه كلبى بود كه در نهايت خوش صورتى قرار داشت كه