341- پيامبر تعهد گرفت - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى گيرى و حسن سمت راست توست و حسين سمت چپ ... آنگاه جامه سبزى از جامه هاى بهشتى را بر تن مى كنى ،...

على جان !، به تو مژده دهم كه تو با من دعوت مى شوى و با من جامه در تن كنى و با من زنده مى شوى (402)

341- پيامبر تعهد گرفت

شخصى از ابو حمراء خادم رسول صلى الله عليه و آله و سلم سوال كرد: چگونه خدا صلى الله عليه و آله و سلم با على (عليه السلام ) رفتار مى كرد را براى من بازگو كن ؟ ابوحمراء گفت اى مرد آنچه ديده ام را مى گويم .

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمود: اى ابوحمراء! برو و صد تن از مردم عرب و پنجاه تن از مردم عجم سى تن از جماعت قبط و بيست تن از مردم حبشه را نزد من حاضر كن ، من نيز طبق دستور، اين جماعت را آماده كردم سپس فرمود: عربها را در صفى رديف كن بعد از آن به دنبال آن عجم ها و بعد قطبى ها و بعد حبشى ها در يك صف بايستند.

آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم برخاست و حمد و ستايش ‍ خداوند را آغاز كرد، سپس فرمود: اى گروه عرب و عجم و قبط و حبش ‍ آيا شما اعتراف كرديد نيست معبودى جز خداى يگانه و محمد بنده فرستاده اوست ؟ آنها جملگى گفتند: آرى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سه بار اين مطلب را تكرار كرد آنها هم تاءكيد كردند، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره سوم گفت : خدايا تو گواه باش .

بعد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: شما اعتراف كرديد، لا اله الا الله و انى محمد عبده و رسول و ان على ابن ابيطالب اميرالمؤ منين و ولى امرهم من بعدى .

آنها گفتند: آرى (ما رسالت تو و ولايت على (عليه السلام ) را قبول داريم ) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سه بار به خداوند عرض كرد: خدايا تو گواه شهادت اينها باش آنگاه فرمود: اى على ! برو كاغذ دواتى برايم بياور، سپس آنرا گرفت و بدست على (عليه السلام ) داد و فرمود: بنويس اى على !، عرض كرد چه بنويسم ؟ فرمود: بنويس مردم عرب ، عجم ، قبط و حبشى اعتراف كردند كه نيست معبودى جز خدا و محمد بنده و رسول اوست و على بن ابيطالب امير مؤ منان است و امام بعد از من ؛ سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آن عهد نامه را مهر كرد و به على (عليه السلام ) سپرد.

آن مرد به ابوحمراء گفت : باز هم برايم بگو، ابو حمراء گفت : روز عرفه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بيرون آمد و دست على (عليه السلام ) را به دست خود داشت سپس فرمود: اى گروه مردم ! براستى خداى تبارك و تعالى امروز به شما مباهات مى كند، اگر همه شما را بيامرزد، سپس رو به على (عليه السلام ) كرد و فرمود: تو را بالخصوص ‍ بيامرزد، بعد فرمود: اى على ! نزديك من بيا على (عليه السلام ) نزديك رفت سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود...اى على ! هر كس با تو بجنگد با من جنگيده و هر كه با من بجنگد با خدا جنگيده اى على ! هر كه تو را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است و هر كه مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته ، و خدا او را بخت برگشته كند و به دوزخ ببرد(403)

342- جايگاه صلوات

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم يك روز به على على (عليه السلام ) فرمود: اى على ! جان به تو مژدهاى بدهم ؟ عرض كرد: چرا، پدر و مادرم به فدايت ، تو هميشه مژده دهنده اى به هر چيزى ، حضرت فرمود: اخيرا به من خبر شگفت آورى داد، على (عليه السلام ) عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم جبرئيل چه خبرى به شما داده است ؟ حضرت فرمود: به من خبر داد كه هر كدام از امتم بر من صلوات بفرستند و دنبالش بر خاندانم نيز صلوات بفرستد درهاى آسمان برويش گشوده شود و فرشته ها هفتاد صلوات بر او فرستند اگر چه گنهكار و خطا كار باشد سپس گناهانش مثل برگهاى درخت در فصل پائيز بريزد، و خداى متعال به او مى فرمايد: لبيك عبدى و سعد يك و خداوند به فرشتگان مى فرمايد: اى فرشتگانم ! شما بر او هفتاد صلوات فرستاديد من هفتصد صلوات بر او مى فرستم .(404)

/ 367