247- عهد خداوند - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

247- عهد خداوند

على (عليه السلام ) مى فرمايد: روزى من و فاطمه و حسن و حسين (عليه السلام ) نزد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم بوديم ، آن حضرت به ما رو كرد و گريست ، من عرض كردم : رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم چرا گريه مى كنيد؟ حضرت فرمود: گريه مى كنم بخاطر آنچه با شما مى كنند، عرض كردم : آن چه چيزى است ، يا رسول الله ؟ حضرت فرمود: گريه مى كنم از ضربتى كه بر فرق تو زنند و از سيلى كه بر صورت فاطمه عليهاالسلام مى زنند، و از نيزه اى كه به ران حسن (عليه السلام ) مى زنند و زهرى كه به او مى نوشانند، و از قتل حسين (عليه السلام )؛ على (عليه السلام ) مى فرمايد: همه اهل بيت گريه كردند، سپس عرض كردم : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ما را نيافريده اند جز براى بلا، حضرت فرمود: مژده باد بر تو اى على ! كه خداوند با من عهد كرده كه تو را دوست ندارد جز مؤ من و دشمن ندارد تو را جز منافق .(302)

248- فرشتگان همراه على (ع )

على (عليه السلام ) مى فرمايد: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را در همان جامه اى كه بر تن داشت به تنهايى ، غسل و شستشو دادم . ابتدا خواستم پيراهن از برش بيرون كنم ، اما جبرئيل مانع شد و گفت : على !

برادرت را از جامه اش برهنه مكن ، كه خدا او را برهنه نساخته است ، در كار غسل پسر عمويت من خود به تو كمك خواهم كرد.

شستشوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را در فضايى عطرآگين آغاز كردم و فرشتگان نيك سرشت و مقرب الهى پيوسته بشارتم مى دادند، و در كار غسل ياريم مى كردند، و لحظه به لحظه با من سخن مى گفتند.

پدر و مادر فدايش باد، هر وقت مى خواستم پيكر پاك و مطهرش را جابه جا كنم ، خود به خود حركت مى كرد و مطابق با نيازم چرخش داده مى شد، اين وضع تا پايان غسل و كفن او همچنان ادامه داشت .(303)

249- ياوران على (ع ) در غسل پيامبر (ص )

على (عليه السلام ) مى فرمايد: هنگامى كه وصيت نامه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را مطالعه كردم ديدم كه بخشى از آن چنين نوشته شده است :

اى على ! جز تو كسى در كار غسل و كفن من شركت نكند به آن حضرت گفتم : پدر و مادرم به فدايت ، آيا انجام دادن آن به تنهايى برايم ممكن است ؟!

حضرت فرمود: دستور جبرئيل است كه (بى شك ) از جانب پروردگار آورده است . پرسيدم : در صورت عجز آيا از كسى كمك بخواهم ؟ فرمود: جبرئيل گفته است كه :

سنت ديرينه الهى چنان بوده است ، كه پيامبران را به جز جانشينان آنان ، غسل نمى داده اند اكنون نيز بايد تداوم اين سنت به دست على انجام يابد...

آنگاه فرمود: براى انجام دادن غسل من محتاج به يارى كسى نخواهى شد، چه اينكه تو را يارانى نيكو و برادرانى پاك سرشت همراهى مى نمايد.

پرسيدم : پدر و مادرم به فدايت ! آنها چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل ملك الموت و اسماعيل و فرشته اى كه امور آسمان دنيا به او واگذار شده است (304)

250- دو روز مثل هم

على (عليه السلام ) مى فرمايد: در واقعه صلح حديبيه كه مشركان از ورود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و همراهانش به شهر مكه جلوگيرى كردند و آنها را از زيارت خانه خدا و مسجد الحرام باز مى داشتند، پيمان نامه صلحى نوشته شد كه من كاتب آن معاهده بودم ، نماينده قريش ، سهيل بن عمرو در اعتراض به نوشته معاهده مبنى بر اينكه محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست گفت :

اگر ما باور مى داشتيم كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست ، با شما نزاعى نداشتيم و از او اطاعت مى كرديم ، پس رسول الله را از كنار نام او محو كن و بنويس محمد بن عبدالله .

/ 367