455- ملاقات على (ع ) با منشى انوشيروان - 1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بالاتر داد، و به عيسى بن مريم نشانه هاى روشن داديم و او را با روح القدس تاييد نموديم و اگر خدا مى خواست كسانى بعد از اين پيامبران بودن پس از آنكه آن همه نشانه هاى روشن براى آنها آمد، با هم جنگ و ستيز نمى كردند ولى اين امتها بودند كه با هم اختلاف كردند. بعضى ايمان آوردند و بعضى كافر شدند (و به جنگ و اختلاف بروز كرد) و باز اگر خدا مى خواست با هم پيكار نمى كردند ولى خداوند آنچه را مى خواهد انجام مى دهد.

سپس امام فرمود: ما از آن گروهى هستيم كه ايمان آورديم ولى آنها از كاسنى هستند كه راه كفر را پيمودند.

آن مرد از اين بيان اميرمؤ منان (عليه السلام ) آگاه شد و گفت : سوگند به خداى كعبه كه آنها كافر شدند؛ سپس به جنگ با آنها شتافت و به شهادت رسيد. (530)

455- ملاقات على (ع ) با منشى انوشيروان

انوشيروان از شاهان مشهور ساسانى است كه حدود 50 سال قبل از هجرت بر سراسر ايران حكومت مى كرد. بوذر جمهر فيلسوف معروف مدتى وزير او برود و شخصى بنام جميل مدتى كاتب او بود.

پس از مرگ انوشيروان ، جميل عمر طولانى كرد تا آن هنگم كه على (عليه السلام ) به خلافت رسيد در سال 36 هجرى هنگامى كه على (عليه السلام ) همراه سپاه خود به جنگ خوارج به سوى سرزمين نهروان در حركت بود از نزديكى مدائن گذشت و با پيرمود سالخورده اى كه همان جميل منشى انوشيروان بود ملاقات كرد در اين ملاقات على (عليه السلام ) از جميل پرسيد: يك انسان چگونه بايد باشد؟ و چگونه زندگى كند؟ جميل گفت :

لازم است كه دوست كم و دشمن زياد داشته باشد!

على (عليه السلام ) فرمود: اى جميل سخن تازه اى مى گويى ؟ با اينكه همه مردم مى گويند دوست بسيار بهتر است .

جميل گفت : آن گونه كه مردم مى گويند صحيح نيست زيرا دوست بسيار موجب تكليف سخت در راه اداى نيازهاى آنها مى شود و انسان نمى تواند آن گونه كه سزاوار است از اداى حق دوستان بر آيد، و در مثالهاى آمده :

بسيارى ناخدايان كشتى موجب غرق كشتى خواهند شد.

على (عليه السلام ) پرسيد: بسيارى دشمن چه سودى دارد؟ جميل گفت : دشمن كه بسيار شد انسان لحظه مراقب خود هست تا خطا و لغزش نكند لذا خود را از گزند دشمن حفظ كند و اگر انسان در چنين حالت مراقبت و كنترل باشد برايش بهتر است .

امام على (عليه السلام ) اين سخن او را پسنديد و آن را زيبا خواند.(531)

456- شمشسير بجاى فحش

حجر بن عدى و عمرو بن حمق دو يار از ياران با وفاى امام على (عليه السلام ) بودند. امام شنيد كه آنها از پيروان معاويه بيزارى مى جويند و به آنها ناسزا مى گويند. امام براى آنها پيغام فرستاد كه ناسزا گويى نكنيد.

حجر و عمرو بن حمق به حضور امام آمدند و عرض كردند: آيا ما بر حق نيستيم ؟ امام فرمود: آرى ما بر حقيم . آنها عرض كردند: آيا پيروان معاويه بر طريق باطل نيستند. امام فرمود: آرى آنها بر باطل هستند.

آنها عرض كردند: پس چرا ما را از بيزارى جستن و ناسزا گفتن به آنها نهى مى فرمايى ؟!

امام فرمود: من دوست ندارم شما ناسزاگو و لعن كننده باشيد و فحش و بيزارى بجوييد، ولى اگر بديها و كارهاى زشت ، دشمن را افشاء كنيد و بر شمريد، استوارتر در گفتار، و رساتر در عذر است .

بجاى فحش و ناسزاگويى بگوييد: خداوندا، خونهاى ما و آنها را حفظ كن و بين ما و آنها صلح (صحيح ) برقرار فرما و آنها را از گمراهى ، هدايت كن ، تا حق براى جاهلان شناخته شود، و چنين روشى نزد من بهتر است و براى شما نيز خير و سعادت است .

حجر و عمرو هر دو عرض كردند: بسيار خوب به نصيحت تو گوش ‍ مى كنيم و آن را بكار مى بنديم (532)

/ 367