حب حضرت حق - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


حب حضرت حق

سالك با توبه از حب دنيا، و با تطهير خود از اين رذيله، بسوى حضرت مقصود بازگشت مى‏كند و روى به حب خحق مى‏آورد و متخلق با اين صفت فاضله مى‏گردد. به عبارتى، توبه از حب دنيا، بازگشت ازآن بسوى حب حق است.

سخن در باب حب حق، و گفتنيها و اسرار و دقايق اين باب، بسيار زياد و يا بى‏نهايت است. و حقيقت هم اين است كه نه نهايتى براى جمال و جلال حضرت مقصودوجود دارد، نه نهايتى براى حب او، و نه نهايتى براى اسرار و دقايق اين حب و گفتنيهاى آن.

اصولا حقيقت حب حق و چگونگى آن، و درجات و مراتب آن، و نيز، آثار و لوازم هر كدام از درجات و مراتب، چيزى نيست كه در گفتار بيايد و هر چه گفته شده و يا گفته شود، اشارتهاى سربسته‏اى خواهد بود كه جزيك تصوير اجمالى و مبهم، در بر نخواهد داشت. و خود گوينده هم آنجا كه خود از اهل درد باشد، در عين اينكه سعى مى‏كند حقيقت امر را بيان كند، در عين حال مى‏بيند كه نمى‏توان آنرا به بيان آورد، چونكه مفاهيم و الفاظ از عهده بيان آن بر نمى‏آيد. و بالاتر اينكه، متوجه مى‏شود هر چه مى‏گويد نه تنها حقيقت امر را اگر چه اجمالا باشد نمى‏رساند، بلكه، نوعى دور شدن از آن نيز هست.




  • هر چه گويم عشق را شرح و بيان
    چون به عشق آيم خجل باشم از آن



  • چون به عشق آيم خجل باشم از آن
    چون به عشق آيم خجل باشم از آن






  • گرچه تفسير زبان روشنگر است
    چون قلم اندر نوشتن مى‏شتافت‏
    چون سخن در وصف اين حالت رسيد
    هم قلم بشكست و هم كاغذ دريد



  • ليك عشق بى‏زبان روشنتر است
    چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت
    هم قلم بشكست و هم كاغذ دريد
    هم قلم بشكست و هم كاغذ دريد



(دفتر اول مثنوى)


حب حق، بازگشت به فطرت، يا ظهور عشق پشت پرده است

دل در صورت اوليه خويش و قبل از آنكه محجوب به حجب گرديده و صورت اصلى خود را از دست بدهد، مستغرق در شهود حق،و واله در حب او، و عاشق و فانى در وجه اوست.

بايد گفت كه دل در موطن اصلى خود نه تنها در عشق و فناء، بلكه، عين عشق وفناء است و حقيقت آن، و به تعبيرى ،خميره آن از عشق و فنا مى‏باشد. (دقت شود).

وقتى دل بر تنزل ازصورت اوليه خويش محجوب به حجابها گرديد، هم صورت اصلى آن زير حجابها قرار مى‏گيرد، و هم حب حق و عشق و فناى آن.

بنابراين، آنجا كه حب حضرت حق بر اثر مجاهدت در دل سالك به ظهور مى‏رسد وقدم به قدم اشتداد مى‏يابد تا جايى كه به عشق و فناء و بقاء برسد، در حققت، حجاب يا حجابها از دل بر طرف مى‏شود و همان صورت اصلى

/ 490