يكى ديگر از رذايل اوصاف كه سالك بايد از آن نيز توبه كند و در اجتناب از آن مجاهدت ورزد و خود را از آن تطهير نمايد، رذيله «غضب» يا «تندخويى» و «خشم» است .در تعريف «غضب» بايد گفت: «غضب، هيجان و حركت خاصى است از روح انسان به منظور غلبه وشكست دادن و خرد كردن».اين صفت كه براى همهما شناخته است و از قوه غضبيه سرچشمه مىگيرد، داراى مراتب: افراط و تفريط، و اعتدال است.
مرتبه افراط غضب
مرتبه افراط آن عبارت است از غلبه اين صفت و حاكم گشتن آن بر انسان، بنحوى كه از حدود عقل و شرع بگذرد، و از موازين شرعى و عقلى تجاوز كند، و به هنگام برخورد بامسائل و مواجهه با بعضى برخوردها، اين صفت يا اين حالت همانند يك حالت خارج از اختيار به وى هجوم آورد و در باطن وى شعلهور شود و تمام وجود او رابگيرد، و او را تحت سيطره قرار دهد.اين آتش شعلهور در باطن، بلحاظ بعضى جهات و به مقتضاى بعضى علل و احياناً بر اثر مراقبت و جلوگيرى خود انسان، يا در همان باطن مىماند و در عمل به ظهور نمىرسد، و يا علاوه بر غلبه سخت بر باطن، در عمل نيز ظاهر مىگردد و حركاتى را به دنبال خود مىآورد. و چه بسا در عمل به هنگام هيجان غضب به جنايات بزرگ و گفتار و اعمال هلاكت بارى گرفتار شود، و سخنى به زبان بياورد، يا كارى انجام دهد كه موجب شقاوت ابدى گردد، و يا خلاص شدن از تبعات آن به آسانى به دست نيايد، و مهلكههاى بسيار وسيع و طولانى در بر داشته باشد. يعنى اين صفت آنچنان بر او غالب گردد كه عقل و فكر، و همه قواى روحى و جسمى او را تحت سيطره قرار دهد و او را از تحت حاكميت شرع و عقل خارج سازد و كاملا مغلوب خود كند و بر او مسلط شود؛گويى نه عقلى دارد، و نه حدودى به نام حدود الهى در ميان هست، و گويى ديوانگى دفعى به او عارض گشته است. حقيقت هم همين است كه غضب نابجا نوعى ديوانگى است.از حضرت سيدالاولياء أميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل شده است كه فرمود: «الحدة ضرب من الجنون لا ن صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه مستحكم» (جامع السعادات، ج 1 ص 289) يعنى «تندى و زود به خشم آمدن، نوعى از جنون است، زيرا صاحب آن از كار خود پشيمان مىشود، و اگر پشيمان نشود، جنون او بسيار ريشهدار و محكم است».در هر صورت، اين صفت يا اين حالت، يعنى خشم و غضب، چه فقط در باطن انسان شعله ور شود، و به ظهور نرسد، و چه علاوه بر شعلهور شدن در باطن، در اقوال و اعمال هم ظاهر شود. در مراتب مختلف شدت و ضعف، از مهلكات براى همه، مخصوصاً براى سالكان طريق است، البته اگر غضب نابجا باشد، نه غضب براى حضرت حق كه داخل در اين باب نيست، و از فضايل صفات و علائم ايمان و توحيد است.
مرتبه تفريط غضب
مرتبه تفريط غضب عبارت از اين است كه اين صفت در اصل در وجود انسان آنچنان ضعيف باشد كه گويى فاقد آن است، و در جايى كه بايد غضب كند، به هيچ وجه حركتى از او به ظهور نرسد.در بيان ديگر، چنان اين صفت در وجود او ضعيف باشد كه نه تنها غضب ناصحيح و نابجا در باطن و ظاهر او به ظهور نرسد، بلكه از غضب مطلوب و ممدوح نيز در باطن و ظاهر او خبرى نباشد. در جايى كه به حكم شرع و يا به حكم عقل بايد غضب كند، به غضب نيايد و بى تفاوت و يا بدتر از آن باشد.مثلا در برابر كفار، معاندين، مشركين، ستمكاران، مفسدين، اهل طغيان، آنانى كه احكام خداى متعال را زير پا مىگذارند، حرمات الهى را هتك مىكنند، با اسلام و با قرآن عناد مىورزند، با خدا و احكام او مىجنگند، در نابودى اسلام و قرآن و توحيد و كلمه حق مىكوشند، به سراغ مسلمين و جوامع اسلامى و