خلوت با حضرت حق - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- آيه 80 سوره مريم كه مى‏فرمايد:

«... و يأتينا فرداً» يعنى «... و او تنها به سوى ما باز آيد»

2- آيه 95 سوره مريم كه مى‏فرمايد:

«و كلهم آتيه يوم القيامة فرداً» يعنى «و همه آنها كه در آسمانها و زمين هستند در روز قيامت تنها به محضر خداى متعال آيند».

3- آيه 94 سوره انعام كه مى‏فرمايد:

«و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اول مرة و تركتم ما خولناكم و راء ظهور كم و ما نرى معكم شفعائكم الذين زعمتم أنهم فيكم شركاء لقد تقطع بينكم وضل عنكم ما كنتم تزعمون» يعنى، و به هنگام مرگ گفته شود: «تنهابه سوى ما آمده‏ايد، بدان گونه كه شما را در اصل خلقت آفريديم، و همه آنچه را كه در اختيار شما قرار داده بوديم ترك كرده‏ايد، و نمى‏بينيم با شما آنهايى را كه براى خود به گمان باطل خويش يار و ياور مى‏ديديد، و حقيقت اين است كه ميان شما و آنها جدايى سخت افتاده، و آنچه خيال مى‏كرد از ميان برخاسته است».

و بالاخره آيات ديگر، و اشاراتى كه در آنها هست، و خبر از اين معنى مى‏دهد كه انسان «تنها» است، و از خارج از «خود» منقطع است، و با چيزى با هم نيست، و اين «تنهايى» براى وى به وقت مرگ، و نيز در قيامت كه حقيقتها به ظهور مى‏رسد، روشن خواهد شد، و هر كسى به «تنهايى» خويش پى خواهد برد، و خيال واهى وى كه در حيات دنيوى داشت، و خود را با اين و آن با هم مى‏دانست، از ميان خواهد رفت.


خلوت با حضرت حق

در خلوت تنهايى، فقط خود را با «قيوم» خود خواهيم ديد، يعنى با آنكه «خالق» ماست، و «مدبر» ماست، و «قوام بخش» ماست.

خواهيم ديد فقط با جناب او با هم هستيم، و با او در ارتباط سخت. و خواهيم ديد هميشه در حال «خلوت» با حضرت او بوده، و فقط اوست با ما، و نه غير او؛و هو معكم أينما كنتم. [1] «او» را با «خود» و «خود» را با «او» خواهيم يافت، و ارتباط را بسيار محكم، و نسبت را بسيار نزديك.

مگر نه اين است كه جناب او خالق و قيوم همه چيز، و هر مخلوقى است؟! و مگر نه اين است كه حقيقت من و تو، يعنى آنچه با كلمه «من» به آن اشاره مى‏كنيم نيز مخلوقى از مخلوقات اوست، و او قيوم حقيقت من و تو نيز هست، و «من» از او نشأت مى‏گيرد، و با اوست؟!. (خوب فكر كن) در اين مقام، اگر در سير فكرى خود موفق باشيم، نور توحيد شروع به تجلى در باطن ما مى‏كند، بساط شرك متزلزل مى‏گردد، احكام ايمان به ميدان مى‏آيد، حجابها ازروى حقيقت كنار مى‏رود، و بيدار مى‏شويم.

جز حضرت او را «ولى» و «مدبر» خويش نمى‏بينيم. همه سود وزيان را از او دانسته، حكم را مخصوص او يافته، جمال و جلال مطلق را براى او ديده، و او را معبود خود قرار خواهيم داد.

و در اين مقام، يعنى در خلوت با حق، هر چه در سير فكرى خود متعمق باشيم، به همان اندازه ابواب حقايق شهودى به روى ما باز خواهد شد، و به همان اندازه اسرار آيات براى ما مكشوف خواهد شد، مخصوصاً آياتى كه مى‏گويد جز خداى متعال «ولى» و «نصير» و جز او «معبود»نيست، و انسانها به خيال باطل

[1]. سوره حديد، آيه 4.

/ 490