توبه اول سلوك و اركان آن در بيان حضرت مولى الموحدين سلام الله عليه - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خويش را هم از ياد اغيار باز مى‏دارد و با تمام وجودش در طلب مقصود است، در حقيقت، خود را كنار مى‏زند و خود را ناديده مى‏گيرد. در اين مقام است كه انسان در باطن امر با كنار گذاشتن خود به جوار قدس ربوبى راه مى‏يابد ولايق جوار او مى‏گردد و در جوار او قرار مى‏گيرد و از افاضات او بهره‏مند گشته و از طعام و شراب پاك ربوبى محظوظ شده و در ضيافت حق مى‏باشد. و اگر پرده‏ها كنار برود، اين ضيافت ربوبى مشهود افتد.




  • خويش را عريان كن از جمله فضول‏
    ترك خود كن تا كند رحمت نزول



  • ترك خود كن تا كند رحمت نزول
    ترك خود كن تا كند رحمت نزول



(دفتر ششم مثنوى)


توبه اول سلوك و اركان آن در بيان حضرت مولى الموحدين سلام الله عليه

حال كه امور لازم توبه در اول سلوك را با استفاده از از بيان حضرت مولى الموحدين على بن ابيطالب صلوات الله عليه توضيح داديم، به متن بيان آن حضرت كه جامع همه اركان و امور لازم در مقام توبه است، اشاره مى‏كنيم و سالكان طريق را به تأمل عميق در آن، توصيه مى‏نماييم.

در نهج البلاغه چنين مى‏خوانيم: «و قال عليه السلام لقائل بحضرته أستغفر الله: ثكلتك أمك أتدرى ما لاا ستغفار؟ ان الاستغفار درجة العليين، و هو اسم واقع على ستة معان: اولها الندم على ما مضى، و الثانى العزم على ترك العود اليه أبدا،و الثالث أن تودى الى المخلوقين حقوقهم حتى تلقى الله أملس ليس عليك تبعة، و الرابع أن تعمد الى كل فريضه عليك ضيعتها فتؤدى حقها،و الخامس أن تعمد الى اللحم الذى نبت على السحت فتذبيه بالاحزان حتى تلصق الجد بالعظم و ينشأ بينهما لحم جديد، و السادس أن تذيق الجسم ألم الطاعة كما أذقته حلاوة المعصية، فعند ذلك تقول: أستغفر الله» يعنى «امام صلوات الله عليه به كسى كه در محضرش كلمه «استغفر الله» را گفت، چنين فرمود كه: مادرت به عزايت بنشيند، آيا مى‏دانى كه استغفار چيست؟ استغفار واقعى، مقام و منزلت آنانى است كه از اين سو منقطع شده‏اند و از اهل عوالم عاليه گشته‏اند. استغفار واقعى، اسمى است كه مبتنى بر شش امر است:

اول: ندامت بر گذشته.

دوم: تصميم جدى بر عدم بازگشت به گذشته، براى هميشه.

سوم: حقوق تضييع شده مخلوقين را به آنها اداء كنى، به نحوى كه خداى متعال را در حالى ملاقات كنى كه از جهت حقوق آنها هيچ گونه تبعه‏اى با خود نداشته و بكلى پاك باشى.

چهارم: به قضاءو جبران هر فريضه‏اى كه ضايع گردانيده‏اى بپردازى و آنچنان كه بايد حق آن را اداء كنى.

پنجم: ازمعاصى گذشته و تقصيرات خويش آنچنان خائف و محزون باشى كه با خوفها و اندوهها، گوشتى را كه بر تن تو در حال گناه و بالذت معاصى روييده است ذوب كنى، تا جايى كه پوست به استخوان بچسبد و بين آنها گوشت تازه‏اى برويد.

(يعنى گناهان خود را خوب به نظر بياورى و هلكات و عقوبات آنها را در نظر خودمجسم كنى و از وضع وحشتناكى كه براى خود در آنسو و در پشت پرده درست كرده‏اى بترسى و سخت مضطرب و محزون باشى و در حالى كه خوف جانكاه بر تو حاكم مى‏باشد و اميدى جز به عفو و گذشت پروردگار ندارى به طب عفو و مغفرت بپردازى و بر اين كار ادامه بدهى تا بر اثر شدت خوف و اضطراب، و بر اثر گريه و تذلل و تضرع، گوشتهايى را كه قبل از توبه و به هنگام ارتكاب معاصى و التذاذ نفسانى بر بدن تو روئيده است ذوب كنى، به نحوى كه پوست بر استخوان بچسبد وگوشت تازه‏اى بين آنهاب رويد).

در اين قسمت از بيان امام صلوات الله عليه اسرارى نهفته است كه از صاحبان اسرار پوشيده نيست، و نه تنها در اين قسمت، بلكه، در همه قسمتهاى اين بيان براى ارباب بصيرت و اهل معرفت، رموز و اسرارى وجود دارد كه نه در بيان آيد و نه در عقول جزئى گنجد.

/ 490