اشاراتى از روايات در خصوص مراتب توبه - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دراينجا هم جمله «انه اواب» حكايت از بازگشت بعد از بازگشت حضرت داود عليه السلام در مقام عبوديت مى ند و معلوم است كه بازگشت مداوم آن حضرت معنى خاص خود را دارد، نه آن معنى را كه در توبه از حرامها هست، زيرا كه او علاوه بر عصمت، از جانب حضرت حق به خطاب «ياد داود انا جعلناك خليفة فى الارض» مخاطب گشته و در عشق و عبوديت و تسبيح حق از مقام بالاترى برخوردار بوده است كه در تصور ما نگنجد - عاشقان را هر زمان سو زيدنى است - و در يك جمله بايد گفت: سير در مدارج عبوديت، در حقيقت، بازگشت بعد از بازگشت به حضرت حق است و سايرين در اين مدارج، «أوابين» هستند كه على الاتصال مشمول غفران حق مى‏باشد: فانه كان للاوابين غفورا (آيه 25 سوره اسراء).

4- و بالاخره در خصوص سيد الانبياء و الرسل و نور الاولياء حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى‏فرمايد: «بسم الله الرحمن الرحيم، اذا جاء نصر الله و الفتح - و رأيت الناس يدخلون فى دين الله أفواجا - فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان تواباً» (سوره نصر) يعنى «اى پيامبر، وقتى نصرت خدا و فتح و پيروزى از جانب او آمد، و ديدى مردم دسته دسته در دين خدا داخل مى‏شوند، به تسبيح به حمد پروردگارت بپرداز و از او غفران بخواه، كه او بازگشت كننده با رحمت و غفران بر بندگان است».

اين سوره مباركه در اواخر عمر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و بعد از فتح مكه و انتشار اسلام نازل شده است. در اين سوره خداى متعال حضرتش را امر به تسبيح و استغفار مى‏كند. در روايات آمده است كه آن حضرت بعد از نزول اين سوره بسيار به تسبيح و استغفار پرداخته و به آن سو منصرف بود. مأمور شدن آن حضرت به تسبيح و استغفار، و حالات و رفتارش بحسب روايات وارده بعد از نزول سوره، حاكى از بازگشت خاصى بسوى حق و به حق است كه در اين بازگشت خاص غفران بخصوصى از پروردگار شامل حال آن حضرت گرديده است، بازگشتى كه در تصور من و تو نيايد و در فكر و وهم ما نگنجد،و يا اصولا در شعور احدى راه نيابد. ما و امثال ما معنى استغفار آن حضرت را با آن منزلتى كه داشته، نمى‏فهميم ؛ ولى هر چه باشد بازگشتى است به حق و قدم جديدى است در توحيد و عبوديت.

حضرتش نه تنها عصمت داشته، و نه تنها سيد همه انبياء و رسل و اولياء بوده و هست، بلكه، اولين تجلى حق و واسطه فيض او در همه هستى است و همه وجود از طريق حقيقت او ازحضرت پروردگار فيض وجود و هر فيض و عنايتى را مى‏گيرند. با چنين منزلتى، استغفار او كه نوعى بازگشت به جاى خود و به تناسب مقام اوست، معنايى يا معناهايى دارد كه خدا مى‏داند و خود او.

گفته‏اند: توجه آن حضرت به امر هدايت انسان‏ها به حكم رسالت، اگر چه آن هم به امر حق بوده، نسبت به مقام اصلى او در عبوديت كه مقام بالاترى بوده، نوعى انصراف از آن مقام محسوب مى‏شده و طبعاً در هنگام نزول سوره بلحاظ انجام يافتن امر هدايت، حضرتش مأمور به تسبيح و استغفار و اقبال به مقام اصلى گشته است كه براى خود بازگشتى است و غفرانى در بر دارد. و گفته‏اند... هر چه بگويند، و هر چه بگوييم، مسئله همان است كه: توبه و بازگشت هر مقامى به تناسب آن، و توبه و بازگشت هر تائبى بحسب حال و منزلت عبودى اوست.




  • خود بدانى چون بر آرى سر زخواب‏
    ختم شد و الله اعلم بالصواب



  • ختم شد و الله اعلم بالصواب
    ختم شد و الله اعلم بالصواب



(دفتر دوم مثنوى)


اشاراتى از روايات در خصوص مراتب توبه

مراتب و درجات توبه را از نظر آيات قرآنى و اشارات تا حدودى توضيح داديم. حال چه بهتر به بعضى از روايات،و سپس به قسمتى از بيانات عرفاى بزرگ و علماى سلوك نيز اشاره‏هايى داشته باشيم، تا موجب بصيرت بيشتر براى سالكان طريق گردد.

در كتاب مصباح الشريعة، در باب هفتاد و نهم از امام صادق صلوات الله عليه در خصوص توبه و مراتب آن روايتى نقل مى‏كند كه به قسمتى از آن در اينجا اشاره مى‏كنيم.

«قال الصادق عليه السلام: التوبة حبل الله و مدد عنايته، ولا بد للعبد من مداومة التوبة على كل حال،

/ 490