اوراد، يا اذكار خفيه - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • هر طرف غولى همى خواند تو را
    ره نمايم، همرهت باشم، رفيق‏
    نى قلاوز است، نى ره داند او
    يوسفاكم رو سوى اين گرگ خو



  • كاى برادر راه خواهى هين بيا
    من قلاوزم در اين راه دقيق
    يوسفاكم رو سوى اين گرگ خو
    يوسفاكم رو سوى اين گرگ خو



(دفتر سوم مثنوى)


اوراد، يا اذكار خفيه

اصل سخن در خصوص «ورد» به معنى مطلق آن گذشت، و گفتيم كه «ورد» را مى‏شود به دو نوع تقسيم كرد، و يكى را «ذكر جلى» و ديگرى را «ذكر خفى» ناميد.

و نيز، تذكر آنچه در اين باب لازم بود گذشت. و طبعاً ضرورتى نداشت دوباره «اوراد خفيه» را به صورت عنوان مستقل و جداگانه‏اى بياوريم. ليكن به لحاظ اينكه بعضى از حقايق و گفتنيها در خصوص «اوراد خفيه» را به جاى خود مهم و توجه به آنهارا مفيد مى‏دانستيم، درصدد اين برآمديم كه تحت اين عنوان به آنها اشاره كنيم.

اوراد خفيه، اگر با شرايط لازمه، و آنچنان كه بايد، انجام پذيرد، از آثار و بركات بسيار، و به يك نظر بى شمار برخوردار است. «ورد خفى» وبه تعبيرى «ذكر خفى» دل را كه سالك اصلى راه است وارد ميدان مى‏كند، و به صورت جدى‏ترى آنرا به راه مى‏اندازد. با «ورد خفى» دل از حال پراكندگى به حال «جمعيت» بر مى‏گردد، و به تدريج در اين حال استقرار مى‏يابد.

بطورى كه قبلا اشاره شد، منظور ما از «ورد خفى» يا «ذكر خفى» اين است كه لفظ ذكر را در حال توجه به خداى متعال و توجه به معنى آن در باطن تكرار كند، و بر قلب خويش مرور بدهد. پيداست كه دراين صورت، هر چه توجه دل به حضرت حق ،و به معنى آنچه مى‏گويد بيشتر باشد، به همان اندازه از پراكندگى به «جمعيت» و «حضور» بر مى‏گردد، و نيز، هر چه اين امر ادامه پيدا كند، اين بازگشت كامل‏تر مى‏شود.

مرور دادن ذكر بر دل، وتكرار آن در باطن، با حال توجه به حق، و با حال توجه به معنى ذكر و قصد آن، نه تنها تشتت و پراكندگى را كنار مى‏زند، و جمعيت و حضور مى‏آورد، بلكه، موجب شرح صدر، و فتح قلب نيز مى‏گردد.

از آيه 22 سوره زمر، كه مى‏فرمايد:

«أفمن شرح الله صدره للاسلام فهو على نور من ربه فويل للقاسية قلوبهم من ذكر الله اولئك فى ضلال مبين».

مى‏شود اين حقيقت را كه گفتيم استفاده نمود. جمله اول آيه از شرح صدر، و تجلى انوار ربوبى در دل، كه همه هم از جانب خداى متعال و از عنايات خاصه‏او خواهد بود خبر مى‏دهد، وجمله بعدى كه مى‏فرمايد:

«فويل للقاسية قلوبهم من ذكر الله» اشارت بر اين دارد كه اين شرح صدر، و تجلى نور ربوبى در دل، بر اثر ذكر دل است كه «ذكر خفى» يا «ورد خفى» از مصاديق بسيار روشن آن مى‏باشد. (دقت شود).

كما اينكه، جمله آخر آيه كه مى‏فرمايد: «اولئك فى ضلال مبين» حاكى از اين نكته است كه ذكر دل، و از آنجمله «ذكر خفى» سلوك در صراط مستقيم است، و انحراف از آن موجب انحراف از اين خواهد بود. فافهم.

«دحوا الارض» را شنيده‏اى، و دانسته‏اى كه رحمت حق و بركات او بر اثر «دحو» بر زمين روى آورد، وزمين زنده گشت، و شد آنچه مى‏بايست مى‏شد؛ و الارض بعد ذلك دحيها - أخرج منها مائها و مرعيها. [1] حال، به اين نكته توجه كن كه ارض دل را نيز «دحو» هست، تا بر اثر آن رحمت بر دل نازل، و بركات بر آن عايد، و حيات در آن ظاهر گردد، و بشود آنچه بايد بشود (دقت كن).

و اين به ذكر دل، از آن جمله، به ذكر خفى، يا به «ورد خفى» خواهد بود.




  • اصل ارض الله قلب عارف است
    لامكان است و ندارد فوق و پست



  • لامكان است و ندارد فوق و پست
    لامكان است و ندارد فوق و پست



(دفتر چهارم مثنوى)

[1]. سوره نازعات، آيه 30 و 31.

/ 490