عفوهاى جمله عالم ذرهاى عكس عفوت اى ز تو هر بهرهاى
عكس عفوت اى ز تو هر بهرهاى عكس عفوت اى ز تو هر بهرهاى
(دفتر پنجم مثنوى)پس، در اين مرتبه از مراقبه، كه به توفيق خداى متعال، و به حكم وظيفه همين مرتبه، تا آنجا كه مىتوانى فرصت را مغتنم مىشمارى و «مسارعت» دارى، اگر احياناً بر اثر وسوسه شيطان و نفس به بطالت كشيده شدى، و ملالت و كسالت به باطن تو راه يافت، سعى كن فوراً برگردى و توبه كنى، و به اين لغزش، يعنى به بطالت ادامه ندهى، و ملامت و كسالت را از خود دور كنى. و براى آنچه پيش آمد نيز استغفار كن، و مراقب باش حتى المقدور تكرار نشود، و اصل توفيق را هم از خدا بخواه، اين از يك سو، و از سوى ديگر:گذشته خويش را به يادآور و ببين ساعات و لحظات عمر خود، مخصوصاً ايام جوانى را د رچه چيز گذراندهاى؟ به نظر بياور چگونه اوقات زيادى را با بطالتها و كسالتها سپرى كرده و از عبادت بازماندهاى؟!.امر «سارعوا» را ناديده گرفته، پيمان الست را شكسته، عهد خود را زير پا گذاشته، و مهلتى را كه به تو داده بودند ضايع گردانيده، و در مقام آزمايش به لغزشهاى زيادى افتادهاى.توجه داشته باش كه در پشت پرده مورد مؤاخذه هستى وليكن نمىبينى، نمىشنوى، و نمىيابى. اگر گوش شنوا داشتى، نداى «وقفوهم انهم مسئولون» را مىشنيدى، و اگر دل روشن داشتى، مىديدى كه پيمان شكنيها سابق، و تضييع فرصتها و اتلاف وقتهاى گذشته مانع راه توست، مگر اينكه عنايتى باشد، و رحمت واسعه و غفران ربوبى جبران كند. و اين رحمت و مغفرت را بايد با تضرع و استغفار به دست بياورى ؛ و من يعمل سوء او يظلم نفسه ثم يستغفر الله يجدالله غفوراً رحيماً.
چون كسم كردى اگر لابه كنم مستمع شولابهام را از كرم
مستمع شولابهام را از كرم مستمع شولابهام را از كرم
(دفتر پنجم مثنوى)
4- گناه ترك نوافل و توبه و استغفار
در اين مرتبه از مراقبه، براساس امر چهارم از امور و وظايف نه گانه، در ا نجام دادن نوافل و مستحبات تا آنجا كه مىتوانى سعى مىكنى، و از سستى و مسامحه در اين امر اجتناب مىورزى. نمازها، دعاها، سجدهها، تسبيحها، اوراد، اذكار، توسلها، زيارتها، و در يك جمله، مستحبات و اعمال ماهها، ايام وليالى مخصوصه، و اوقات مختلف شب و روز را ناديده نمىگيرى، و ادب وقتى را حتى المقدور به جا مىآورى، و وظايف مختلف بندگى را عمل مىكنى، و در اين باب نيز مراقب جانب معبود هستى.دانستهاى كه همه آنها در حقيقت، آداب و وظايف متنوع بندگى در مقام بندگى، و اطوار گوناگون رسوم محبت و طلب در مقام حب و طلب است. فهميدهاى كه عبوديت را در هر وقتى آدابى، و در هر زمانى وظايف خاصى هست، و حب و طلب هم در هر وقت و هر زمانى رسم خاصى دارد.به اين حقيقت پى بردهاى كه وقتها و زمانها يكسان نيستند، و هر وقتى را سرى، و هر زمانى را رمزى هست، و براساس آن هم ادب خاص، و وظيفه خاص!.و در ميان نوافل و مستحبات، به اهميت بالاى نوافل يوميه، مخصوصاً صلاة ليل، تا حدودى متوجه گشته، و دانستهاى چه آثار و بركاتى بر آنها مترتب است، و به توفيق پروردگار متعال آنها را به جاى مىآورى، و ترك نمىكنى.و در مجموع، به سر وقت و رمز آن، اگر چه به اجمال باشد، متوجه شدهاى و آداب و وظايف اوقات مختلف، و ايام و ليالى مخصوصه، و ساعات شب و روز را در حدى كه از تو بر مىآيد مراعات مىكنى.براى تو روشن شده است كه ترك آنها نزد آشنايان به راه و رسم عبوديت، و نزد ارباب معرفت از خطاها به