غفلت، و تبعات و هلكات آن
چند جمله نيز از تبعات سوء، و از هلكات «غفلت از حق» كه نقطه مقابل «ذكر نفسى» است متذكر شويم، تا شايد موجب اجتناب سخت از آن براى سالكان را با بصيرت باشد.غفلت از حق، به اين معنى كه انسان باطناً خداى متعال را فراموش كند، از او و از ذكر او غافل شود، و مستغرق در اين و آن، و اين سو و آن سو گردد، اساس همه گرفتاريها، سبب اصلى همه حجابها، و وسيله راه يافتن شيطان بر دل، و وسوسههاى آن است ؛ فان الغفلة مصطاد الشيطان، و رأس كل بلية، و سبب كل حجاب. [1] به هنگام «غفلت» مسائل زيادى در باطن پيش مىآيد كه ما متأسفانه از آنها بى خبر هستيم. و شايد همين بى خبرى ما باشد كه موجب اين شده است غفلت را ساده ببينيم، و آنرا براى خود مباح و بى اشكال بدانيم، و به راحتى در آن غوطه ور شويم.آنجا كه دل انسان و باطن وى از خداى متعال غافل است، و فانى و مستغرق در اين و آن، و اينجا و آنجاست، نه تنها از ذكر و طلب باز مىماند، و نه تنها در مقام طلب برخلاف ادب رفتار مىكند، بلكه، جولانگاه شيطان، و محل توارد وسوسههاى آن نيز مىگردد، و مىشود آنچه مىشود.«جليس و مصاحب دل به هنگام ذكر، اگر با اقبال كامل باطنى باشد، جز حضرت مقصود نيست.آيات 36 و 37 سوره زخرف را بخوان و تدبر كن، كه مىفرمايد:«و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطاناً فهو له قرين - و انهم ليصدونهم عن السبيل و يحسبون أنهم مهتدون».يعنى «و هر كس از ذكر خداى رحمان روى برگرداند، شيطانى را بر او مىگماريم كه دوست و مصاحب او مىگردد. و اين شيطان مسلماً آنان را از راه[1]. مصباح الشريعة، باب بيست و چهارم.