لطمات، تبعات، و هلكات - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجاهدت داشته باشد، و با فكر و تلقين، در حالى كه مشغول به ذكر و طلب است، به تطهير خود از آنها بپردازد.

داشتن آرزوهاى طولانى، رذيله‏اى از رذايل اوصاف، و از جمله خصال مهلكه است. اين رذيله در حقيقت به دو قسمت مرتبط به يكديگر تقسيم مى‏گردد؛ يكى فرض بقاى طولانى در دنيا و علاقه به آن كه از حب دنيا سر چشمه مى‏گيرد، و ديگرى آرزوى يك سلسله امرى كه راحتى و آسايش، و لذتهاى نفسانى را در بقاى طولانى مفروض تأمين مى‏كند؛ مانند مال زياد، منزل يا منزلهاى خوب ومنظم، و سايل عيش و نوش، فرزندان چنين و چنان، و نظاير اينها كه احتياج به توضيح ندارد و تا حدودى براى همه روشن است.


لطمات، تبعات، و هلكات

هر كه بصيرت داشته، و به سر وجود تا حدودى پى برده، و از جهت شناخت در افق روشنى قرار گرفته، و نورى در دل و انبعاثى در فكر يافته باشد، بخوبى مى‏داند كه لطمات و هلكات اين رذيله چه اندازه است، و اگر كاملا بيدار گشته و به خود آمده باشد، به وضوح مى‏يابد كه داشتن اين رذيله به هيچ وجه با سلوك الى الله به معنى صحيح آن، در يك جا جمع نمى‏شود و منافات با آن دارد.

از اشارات آيات قرآن و از روايات و دعاهاى وارده از حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين نكات زيادى را در خصوص اين رذيله و لطمات و هلكات آن مى‏توان استفاده نمود كه به بعضى از آنها در اينجا اشاره مى‏كنيم، و در ضمن، براى نيل به نكات و دقايق ديگر، به دقت و تأمل در آيات و روايات و دعاها، توصيه مى‏نماييم.


آرزوها، با حب و طلب نمى‏سازد

اساس سلوك عبودى از همان اول تا آخر آن، حب حضرت مقصود و انجذاب به سوى او، و دل برداشتن از اغيار و طلب اوست. و اين، به معنى كنار گذاشتن همه آرزوهاى نفسانى ودنيوى، و همه آمال موهوم، از همان اول شروع در سلوك است تا آخر و براى هميشه.

روى آوردن به حيات دنيوى و تمتعات آن، وابستگى شديد به زندگى دنيا والتذاذات آن، و دل دادن به دنيا ومتاع آن، كه به صورت آرزوهاى طولانى متجلى مى‏گردد، با امر سلوك نمى‏سازد، و نقطه مقابل آن است.

كسى كه چنين است، و آمال و آرزوها دل او را پر كرده است، و هميشه طالب نيل به آنهاست، نه حب حضرت مقصود رامى توان در دل داشته باشد، و نه مى‏تواند در طلب او بوده و در زمره سالكين قرار بگيرد. و اصولاً او در حال فرار از حق است، نه اينكه او را دوست بدارد و طالب لقاء و شهود او باشد. معنى آرزوى بقاى طولانى و رسيدن به چنين و چنان ،جز اين نيست كه او نه خدا را دوست مى‏دارد، و نه جوار او و لقاى او را مى‏خواهد. به همين دليل هم ازمرگ كه مقدمه تمام شدن هجران و فراق براى محبين، و شروع لقاء و شهد براى مشتاقان است، وحشت دارد و آنرا مصيبت بزرگ براى خود مى‏بيند، زيرا كه روز فراق او از مأنوسات ومألوفات، و روز حرمان او از نيل به آمال و آرزوها، و بالاخره روز حتمى شدن ناكامى اوست.

يهود ادعاى محبت حضرت حق را داشتند، و اين را از امتيازات خويش مى‏شمردند، و به تعبير قرآن كريم«نحن ابناء الله و احبائه» مى‏گفتند، و خود را از احباء الهى مى‏دانستند و جوار حق را به خود اختصاص مى‏دادند، و با اين حال، سخت به دنيا اقبال داشتند و در آن غوطه‏ور بودند، و بر حيات دنيوى شديداً حرص مى‏ورزيدند، تا جايى كه بر مشركين هم در اين باب پيشى مى‏گرفتند، و آنچنان آرزوهاى دور و دراز داشتند كه به بيان قرآن: «يود أحدهم لو يعمر الف سنة»يعنى هر كدام ازآنان دوست داشت و آرزو مى‏كرد هزار سال عمر داشته باشد. آن، ادعاء و گمان آنان بود، و اين، وضع و حال آنان.

خداى متعال هم آن ادعاى محبت را به دليل اين حرص شديد و آرزوهاى طولانى دنيوى، ادعاى محض و بى حقيقت مى‏داند و مى‏فرمايد: «قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم أنكم اولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين - ولا يتمنونه ابدا بما قدمت ايديهم و الله عليهم بالظالمين»(آيه 6 و 7 سوره جمعه)يعنى «اى پيامبر، به يهودان بگو، اگر گمان مى‏كنيد شما خداى متعال را دوست مى‏داريد و نه مردم، پس اگر راست مى‏گوييد، آرزوى مرگ داشته باشيد وطالب لقاء و جوار خدا باشيد. و اى پيامبر، هرگز آنان با راه و روشى كه در پيش گرفته‏اند آرزوى مرگ نخواهند كرد ،و خداى متعال آگاه به ستمكاران است».

/ 490