به هنگام معصيت، چه مى‏شود؟ - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعضيها مسئله مخالفت با خواست خود را كه عبوديت از اول با آن شروع مى‏گردد مسئله ساده‏اى تلقى مى‏كنند و به اين نكته توجه ندارند كه مخالفت با خواستهاى خود وكنار گذاشتن آنها در مقام عبوديت، در حقيقت، همان شكستن خود و كنار گذاشتن آن است و هر چه اين مخالفت كاملتر و جامعتر باشد، خود شكستن و خود كنار گذاشتن نيز كاملتر خواهد بود.

يعنى اگر انسان از مرحله انجام دادن واجبات و ترك محرمات كه مرحله‏اى از مراحل مخالفت با خواسته‏هاى خود و اطاعت از حق است فراتر رفته و از خواسته‏هاى مباح نيز تحصيل انقطاع كند و از هواها آزاد گردد و در حقيقت، مرحله مخالفت با خواستهاى خود و اطاعت از حق را كاملتر بگرداند، تا حدود زيادى خود را كنار گذاشته است و از خود و نشانه‏هاى خودى او آنچنان خبرى نمانده است، تا جايى كه قدم از اينها فراتر گذاشته و با سير در مدارج توحيد از شرك خود در مراتب مختلفه هم پاك گردد و به قول حافظ، خود از ميان برخيزد.


به هنگام معصيت، چه مى‏شود؟

شما اگر با تأمل پيش بياييد، اين حقيقت را خوب مى‏يابيد كه وقتى واجبى ترك مى‏شود، بلحاظ اين است كه «خود» و خودى» وبه تعبيرى، هواى نفس مطرح مى‏گردد، و آنجا كه حرامى انجام ميشود، باز «خود» و «خودى» يا هواى نفس مطرح مى‏باشد، و نيز، در هر علقه‏اى از علقه‏ها هم «خود» يا هواى نفس به ميان مى‏آيد، و همچنين، در مراتب بسيار خفيه شرك كه بعد از گذشتن از هواها هست نيز «خود» مطرح است وليكن خيلى دقيق و عميق كه تشخيص آن براى غير اهل آن مشكل يا ناممكن است.

بنابراين، در ارتكاب معاصى، چه از باب ترك يا تضييع واجب باشد و چه از باب انجام دادن حرام باشد، مسئله‏اى جز «خود» و «هواى خود يا نفس» چيز ديگرى مطرح نيست. اگر ظهور «خود» و «نفس» به صورت بسيار بارز در اين بين نباشد، و اگر طغيان «خود» و «نفس» و غلبه نفسانيت و «خودى» نباشد، هرگز واجبى ترك و يا تضييع نگردد، و هرگز حرامى انجام نگيرد. آنچنان پاى «خود» در اينجا به ميان مى‏آيد كه فرض الهى ترك مى‏شود و يا حرام الهى انجام مى‏گيرد. در بيان ديگر، چنان «خود» انسان و خودى او اظهار وجود مى‏كند كه انسان را به مخالفت با خداى متعال مى‏كشد و اين، طغيانى است از «خود» كه در بيان و در تصور نگنجد، زيرا مخالفت مخلوق ضعيف و فقير با خالق عزيز و قوى خود را با عقل نمى‏شود سنجيد ؛و من يرغب عن ملة ابراهيم الا من سفه نفسه (آيه 130 سوره بقره).

به اين نكته دقيق توجه كنيم كه خواسته خود يا نفس يعنى چه؟ و اگر توجه عميق داشته باشيم به اين حقيقت مى‏رسيم كه خواسته خود يا نفس، يعنى اظهار وجودكردن و مطرح شدن خود يا نفس.«خود» انسان و «نفس» او با هر خواسته‏اى از خواسته‏ها، ظهور وجودى نموده و آشكار شده و با هر يك از آنها نوعى ظاهر مى‏شود و قامت نارسا و موهوم خويش را اظهار مى‏دارد. به عبارتى، بت «خود» و بت «نفس» با هر خواسته‏اى به ظهور مى‏رسد و دعوى الوهيت مى‏كند.

طبعاً آنجا كه انسان به خواسته «خود» يا «نفس» جواب مثبت مى‏دهد و واجبى را ترك مى‏كند و يا حرامى را مرتكب مى‏شود، به بت «خود» يا بت «نفس» لبيك گفته و در بزرگ شدن و رشد يافتن «خود» يا نفس» كوشيده و آنرا پرورش داده است. در بيان روشن‏تر، نفسانيت و انانيت خود را كامل‏تر گردانيده و آنچه را كه بايد در سير عبودى خويش در فناى آن بكوشد، تكميل و تربيت نموده و حجاب بين خود و حضرت حق را غليظتر و راسخ‏تر كرده و فاصله بين خود و حضرت مقصود را بيشتر و زيادتر گردانيده است.

جواب مثبت دادن به خواسته خود يا نفس، در حقيقت، سعى در بزرگ شدن و رشد يافتن «خود» يا «نفس» است، و اين بدان معنى استكه انسان حجاب بين خود و خدا را كامل‏تر مى‏گرداند.

در مصباح الشريعة، در باب جهاد و رياضت، بيانى از امام صادق، صلوات الله عليه، آورده است كه در قسمتى از آن چنين فرموده است: «ولا حجاب أظلم و أوحش بين العبد و بين الله من النفس و الهوى»يعنى «و هيچ حجابى بين بنده و بين خداى متعال نيست كه ظلمانى‏تر و موحش‏تر از نفس و هواى آن باشد».

/ 490