سلوك جدى، دعوت به خمول و گمنامى مى‏كند - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و از جاه و انتشار صيت، وحشت مى‏كند، كما اينكه تواريخ و احوال گذشتگان از اين معنى خبر مى‏دهد».


سلوك جدى، دعوت به خمول و گمنامى مى‏كند

سالك صادق، و طالب دردمند، از همان اول شروع به سلوك، و از همان ابتداى امر كه سفر الى الحق را آغاز مى‏كند و قدم در طريق مى‏گذارد، هر چه در سلوك خويش جدى باشد، مسائلى را در همان قدمهاى اوليه مزاحم خود در اين سفر، و مانع سير در طريق مى‏بيند كه از ارتباط با مردم، و از شناخته بودن نشأت مى‏گيرد؛ از قبيل: آداب ورسوم، عادات متداول، ملاحظات و تعارفات معمول، انتظارات متقابل، و نظاير اينها كه مى‏شود گفت بى شمار است و هر كدام به تناسب خود براى سالك الى الله تبعات و هلكاتى را در بر دارد، و هر اندازه انسان شناخته‏تر باشد، يا جاه و منزلت بالاترى در بين مردم داشته و اقبال آنان به سوى او بيشتر شود، اين قبيل مسائل هم شديدتر و دامنگيرتر، و تبعات و هلكات آنها نيز زيادتر و بزرگتر مى‏گردد.

او بخوبى مى‏يابد كه اين قبيل مسائل براى او موانع سلوك، و هر كدام ازآنها سد راه اوست. مى‏بيند هر چه ارتباط وى با مردم كمتر باشد و هر چه كمتر شناخته شود، به همان اندازه اين مسائل هم كمتر خواهد بود، و او در سلوك خود موفق خواهد شد، و اگر گمنام باشد و مردم او را نشناسند، اين مسائل كه موانع طريق است، در ميان نخواهد بود و طى طريق براى او ممكن وآسان خواهد شد. و در نتيجه، به سوى «خمول» و گمنامى روى مى‏آورد وسعى مى‏كند حتى المقدور مورد توجه مردم قرار نگيرد، و نزد آنان مطرح نباشد، و از آنان به سوى او اقبالى نشود، و او را فراموش كنند، و بالاخره گمنام باشد، تا راه خود در پيش گيرد، و درد خود دواء كند.

البته اشتباه نشود كه منظور از روى آوردن به گمنامى ،ناديده گرفتن وظايف اجتماعى و رسالتها و مسئوليتهاى الهى، و شانه خالى كردن ازآنها، و ترك نمودن آنها با توجيهات ناصحيح و نابجا، و منحصر دانستن سلوك عبودى در وظايف فردى، و بالاخره گوشه‏گيرى به معنى نادرست، نيست. طالب خمول و گمنامى بودن در صورتى صحيح و مطلوب است كه موجب ترك وظايف اجتماعى و مسئوليتهاى الهى ازقبيل ارشاد و هدايت، امر به معروف، و نهى از منكر، جهاد، دفاع، دفع ظلم، اهتمام به امور مسلمين ،و غير اينها نشود. و آنجا كه انجام گرفتن وظيفه الهى مستلزم شهرت و انتشار صيت و افتادن نام بر سر زبانها، و مستلزم اقبال مردم و ارتباط با آنهاست، ومقصود سالك هم فقط امتثال امرحق و انجام دادن وظيفه است، به هيچ وجه صحيح نيست كه به بهانه فرار از نام ونشان، و روى آوردن به گمنامى، ترك وظيفه كندو مسئوليت خود أداء ننمايد، زيرا ين نه تنها مخالفت با امر حق است و سخط و عقوبت الهى را در بر خواهد داشت، بلكه، نقض سلوك عبودى و نفى آن، و نقطه مقابل سلوك الى الله، و انحراف از صراط مستقيم است.

البته براى سالك الى الله اين مراقبت كاملا لازم است كه فقط نظرش مقصور بر امتثال امر حق و نيل به رضوان او باشد، و هيچگونه نظرى بر نام و نشان، و توجه و اقبال مردم نداشته باشد، و انقطاع خود را حفظ كند، و دانسته يا ندانسته از شهرت و از اقبال مردم و نظاير اينها، خوشحال نگردد، و حالت فرار خويش از اين ورطه‏هاى خسران و هلاكت را از دست ندهد، و با فقر و مسكنت خود را در پناه حق قراردهد، و از توجهات حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين هميشه استمداد داشته باشد.

او در چنين صورتى، در حقيقت و در باطن امر، محاسن و بركات «خمول» و گمنامى را واجد است، زيرا جان مسئله در گمنامى اين است كه انسان از يك سو از مطرح كردن «خود» و از شرور «خودى» نجات بيابد و از«خود» به سوى حضرت مقصود، هجرت كند، و از سوى ديگر، از مسائلى كه به آنها اشاره كرديم و از جهت ارتباط با مردم وشناخته بودن در ميان آنان پيش مى‏آيد و موانع طريق استخلاص بشود، و او همين طور است، براى اينكه نظر او فقط خداى متعال و رضوان اوست، و هيچگونه نظرى به «خود» و مطرح نمودن «خود» و يا به مردم و جلب رضايت آنان ندارد، و هيچگونه در قيد وبند انتظارات متقابل، آداب و رسوم حاكم، عادات، تعارفات، و اشباه اينها نيست. او در عين اينكه با مردم است، و در عين اينكه در بطن اجتماع و متن آن مى‏باشد، در عين حال، از آنچه بايد آزاد باشد، آزاد است، و مسائلى را كه موانع طريق

/ 490