حلم و كظم غيظ، و بركات آن - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نيست، آن هم براى كسى كه قدم در طريق حب و طلب گذاشته و طالب حضرت مقصود و رضوان اوست. مگر نه اين است كه جز او، جز لقاى او، و جز رضاى او، مطلوبى نيست؟!

وقتى اين تصميم را گرفت، بايد در همه احوال، مخصوصاً در مواردى كه معمولا به غضب مى‏آيد، مراقبت كند و غفلت ننمايد، و طبق تصميم خود در هر جا كه مى‏خواهد به غضب بيايد، حضور خود در محضر معبود را به ياد بياورد، و در همانجا متذكر شود كه اگر باطن خود را حفظ نكند، و اگر غضب را به باطن خود راه بدهد و به غضب بيايد، جناب او را به غضب آورده، ور ضاى او را از دست داده، و بالاخره از مطلوب خود دور شده، و خسران يافته است. ولى بعكس، اگر غضب خود را در باطن و ظاهر بشكند، يعنى در باطن و ظاهر به غضب نيايد، رضوان او را به دست آورده است.

تذكر اين نكته را لازم مى‏بينم كه سالك براى موفقيت خويش در اين مجاهدت، لازم است از علل و اسبابى كه غضب را تهييج مى‏كند اجتناب نمايد، و آنها كم ظرفيتى، عجب، فخر، كبر، لجاجت، خصومت، مزاح، استهزاء، عيب‏گيرى، مجادله، تحقير، شدت حرص بر جاه و مال، و نظاير اينها كه هر كدام به جاى خود از رذايل مهلكه مى‏باشند، و هر كدام به سهم خود موجب هيجان غضب در باطن انسان مى‏گردند.

در هر صورت، اگر سالك بر مجاهدت خود بنحوى كه توضيح داديم مداومت كند، بالاخره موفق به تطهير خود از رذيله «غضب نابجا» شده، و از سعه صدر برخوردار مى‏شود، و با صفت فاضله «حلم» و «كظم غيظ» متصف مى‏گردد، و با اكتساب اين صفت فاضله، قدم بزرگى در طريق بر مى‏دارد كه براى هميشه از بركات آن در سلوك الى الله بهره‏مند خواهد بود.


حلم و كظم غيظ، و بركات آن

در اينجا براى تذكر سالكان، و براى تشويق بيشتر آنان، به بعضى از بركات صفت فاضله «حلم» اشاره مى‏كنيم، و دقت و تعمق در مطالب و نكات را توصيه مى‏نماييم.


صفت «حلم» موجب رضاى حضرت مقصود است

آنجا كه سالك «حلم» را پيشه خود مى‏كند، و در همه احوال با سعه صدر پيش مى‏آيد، رضوان حضرت مقصود را به دست مى‏آورد، و جناب او را راضى مى‏كند. و كدام معامله‏اى بالاتر از اين؟! و رضوان من الله اكبر.

مگر نه اين است كه رضاى او بالاترين آرزوى سالك صادق، و بزرگترين مطلوب نزد طالب مشتاق است؟!. و مگر نه اين است كه چشم سالك دردمند در همه احوال به رضاى او دوخته است؟!. و مگر دل مشتاق، مطلوبى جز رضاى حضرت مقصود دارد؟!. و رضاى او در شكستن غضب نابجا، يعنى در «حلم» و «كظم غيظ» است.

امام صادق سلام الله عليه مى‏فرمايد: «من كظم غيظاً و لوشاء أن يمضيه امضاه، أملا الله قليه يوم القيامة رضاه» (اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب كظم الغيظ) يعنى «هر كسى غيظ و غضب خود را

/ 490