كبر، مانع قرب به حضرت مقصود است - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مخصوص حضرت ذوالجلال است پس هر كس چيزى از عزت و كبرياء براى خود بخواهد، خداى متعال او را به رو به جهنم مى‏اندازد».

به ارباب بصيرت تأكيد مى‏كنيم در تعبيرات مخصوص اين بيان به تأمل بپردازند و در نكات آن تعمق داشته باشند، مخصوصاً در جمله «فمن تناول شيئاً منه أكبه الله فى جهنم». اين جمله خبر از اين حقيقت مى‏دهد كه صاحب «كبر» در حقيقت، چيزى را مى‏خواهد كه اهل آن نيست، و چيزى را مى‏خواهد كه خواستن آن منازعه با حضرت واحد قهار است. (دقت شود).

مخلوق، جز فقر و احتياج، چيزى نيست. فقر و احتياج نمى‏تواند از او جدا شود. او فقر ذاتى و احتياج وجودى به حضرت قيوم دارد. با اين وضع، چه معنايى دارد او طالب كبرياء باشد، و تكبر او چه مفهومى مى‏دهد؟!. كبرياء خواستن او، و تكبر او، جز منازعه با حضرت كبريايى حق نيست، البته براساس پندار جاهلانه او. خداى واحد قهار نيز براى شكستن پندار او، مواجهه خاصى با او دارد، و او را نه تنها به مذلت جهنم مى‏اندازد، بلكه، خوارى ديگرى بر آن مى‏افزايد، و او را به رو به جهنم مى‏برد جمله «أكبه الله فى جهنم» كه تعبير «أكبه» آورده است، اشاره به اين معنى دارد، زيرا اين تعبير به معنى «به رو انداختن» است.




  • دشمن ارگيرى به حد خويش گير
    قطره با قلزم چو استيزه كند
    ابله است او ريش خود بر مى‏كند



  • تا بود ممكن كه گردانى اسير
    ابله است او ريش خود بر مى‏كند
    ابله است او ريش خود بر مى‏كند



(دفتر سوم مثنوى)


كبر، مانع قرب به حضرت مقصود است

سالك مى‏خواهد روز به روز به خداى متعال نزديك شود، تا د رجوار او قرار گيرد و شاهد وجه كريم او باشد.

و رذيله «كبر» مانع قرب و نزديك شدن است. بنابراين، داشتن اين رذيله با سلوك الى الله منافات دراد، و كنار زدن آن يك ضرورت خواهد بود.

امام باقر و امام صادق سلام الله عليهما مى‏فرمايند: «لا يدخل الجنة من فى قلبه مثقال ذرّة من كبر»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب الكبر) يعنى «به بهشت، و به جوار قرب خداى متعال قدم نمى‏گذارد كسى كه در قلب او به اندازه دره‏اى كبر باشد».

اين بيان ناظر به قيامت مى‏باشد كه روز ظهور سرائر و بواطن است. و اين بدان معنى است كه در همين دنيا در باطن امر، صاحب كبر به جوار قرب خداى متعال راه نمى‏يابد و به او نزديك نمى‏شود و اين حقيقت كه در اينجا در پشت پرده است، در قيامت همانند همه حقيقت‏هاى پشت پرده به ظهور مى‏رسد، و صاحب كبر به بهشت‏ها كه جوار قرب خداى متعال است راه نمى‏يابد (تأمل كنيد).

آنچه در قيامت به ظهور مى‏رسد همه در اين جا در پشت پرده موجود است، و در قيامت پرده كنار مى‏رود.

سر قضيه در مانع از قرب بودن رذيله كبر، براى ارباب بصيرت تا حدودى روشن است و آن اين كه، صاحب كبر نه تنها «خود» را مطرح مى‏كند و به «خود» نظر دارد بلكه به مطرح كردن «خود» حرص نيز مى‏ورزد، و سعى دارد «خود» موهوم خويش را بسيار بزرگ، و اگر شد يك حقيقت نشان دهد. اين حركت، يك حركت معكوس و نقطه مقابل حركت عبودى و سلوك الى الله است. زيرا سلوك عبودى با هجرت از «خود»است.

«خود» را ديدن و «خود» را مطرح ساختن، از خدا دور شدن، و از جناب او فاصله گرفتن است. اساس عشق و عبوديت را بر فقر و فناء نهاده‏اند، و فقر و فناء را طريق قرب و وصال قرار داده‏اند.

/ 490