نمونهايى از غرور در اواسط سلوك
الف: بعضى ازسالكين در اواسط سلوك، در عين اينكه در مداومت به ذكر و فكر، و انجام دادن اوراد و اذكار، و التزام به تهجد و قيام ليل، و مراعات آداب سلوك، كمال جديت را دارند و سستى و مسامحه نمىكنند، و سعى در حضور قلب نيزدارند، به غرور افتاده و از مسئله اساسى در سلوك كه مجاهدت با نفس و ترك هواهاى آن است، غفلت مىكنند، و در حالى كه در هواهاى نفسانى، يعنى حجب ظلمانى خويش غوطه ورند، خود را در خير و صلاح مىبينند و گمان مىكنند سالك طريق سلوك هستند.اينها توجه ندارند كه هوهاى نفسانى، حجابها بين انسان و خداى متعال است. و هر هوايى، حجابى در دل، و فاصلهاى بين دل و حضرت مقصود است. سلوك الى الله به اين نيست كه زبان به ذكر حق بپردازد و دل هم توجه اجمالى و صورى به او داشته، وليكن اسير اين و آن باشد و در قيد وبند آنها قرار گرفته و طالب آنها گردد.سلوك به اين است كه دل از اسارت اين و آن، و از قيد و بند آنها آزاد شود، و اقبال به حق كند، و در طلب جناب او باشد، و به ذكر او بپردازد، و زبان هم ترجمان او گردد، و اعضاء و جوارح نيز در خدمت او باشد، نه اينكه زبان در ميدان افتداه و غوغا كند، و اعضاء و جوارح بى مراد دل به كار افتد، و دل در كنار قرار گرفته و نظرى ازدور بيندازد، و قدم در ميدان طلب نگذارد، و بعكس، در ميدان طلب اغيار بر همه سبقت گيرد.در قسمتى از بيان امام صادق سلام الله عليه در خصوص غرور كه در مصباح الشريعة نقل شده است، چنين آمده:«و ربما تدعو الله و أنت تدعو سواه»(باب 36 مصباح الشريعة) يعنى «وجه بسا به گمان خودخداى متعال را مىخوانى و او را مىخواهى، در حالى كه در واقع و در حقيقت، غير او را مىخوانى و غير او را مىخواهى».
دوش رفتم به در ميكده خواب آلوده
خرقه تردامن وسجاده شراب آلوده
خرقه تردامن وسجاده شراب آلوده
خرقه تردامن وسجاده شراب آلوده