نمونهايى از غرور در اواسط سلوك - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ازرذايل اخلاق و اوصاف است، و سپس به موازات آنها پرداختن به ذكر و فكر و مجاهدتهاى مستحبى.

ب: بعضى از سالكين در اوايل سلوك به صورت و ظاهر عبادات مى‏پردازند و اذكار و اوراد ودعاها و نمازها و سجده‏هاى طولانى و امثال اينها را با نظم و ترتيب و با مداومت انجام مى‏دهند و در انجام دادن اصل آنها قصورى هم نمى‏كنند، وليكن با اشتغال به ظاهر و صورت عبادات، به غرور افتاده و مغرور مى‏گردند، و از اصل مسئله كه حضور و اقبال قلبى به سوى حضرت حق است، غفلت مى‏كنند و در اين باب هيچگونه مجاهدتى نمى‏نمايند، و با اين حال، گمان مى‏كنند در طريق سلوك هستند و به سوى خدا سفر مى‏نمايند.

اينها بلحاظ اهميت ندادن به حضور قلبى و اقبال الى الله، هر چه به روش خود ادامه دهند، سلوك به معنى كلمه ندارند و حركت واقعى به سوى حضرت مقصود نمى‏كنند. تا دل به سوى او اقبال نكند، سفر الى الحق شروع نشده، و سلوك الى الله آغاز نگرديده است، و تا دل به حضرت حق روى نياورد، آنچه بايد بشود، نمى‏شود، و آنچه بايد پيش بيايد، پيش نمى‏آيد. نه انسان به حجابها و نقايص و معايب خود پى مى‏برد، و نه به فكر اصلاح مى‏افتد و نه در كنار زدن حجابها و معايب خويش مى‏كوشد. و بالاخره، فاصله بين انسان و بين حضرت مقصود به جاى خود مى‏ماند، و قرب الى الله حاصل نمى‏گردد، مگر به اندازه همان توجه كلى قلبى كه در اين عبادات وجود دارد.

اين دسته از مغرورين در همانحال كه به ظاهر به ذكر و عبادت مى‏پردازند، در باطن امر قلوب آنان در اين سو و آن سو، و در واديهاى ظلمانى اوهام و خيالها غوطه‏ور است، و در پراكندگى و سرگردانى مى‏باشند.

اينها بايد بدانند كه محجوب، دل است، و حجابها و فاصله‏ها همه در دل است، و سالك اصلى كه بايد سفر كند و حجابها را كنار بزند و فاصله‏ها را از ميان بردارد نيز دل است. دل بايد به حركت بيفتد، و دل بايد خود راخلاص كند، و نيز، دل بايد بسوى حضرت مقصود بشتابد، نه زبان و جسد، زيرا زبان و جسد، جز ابزار سفر دل، چيز ديگرى نيست.


نمونهايى از غرور در اواسط سلوك

الف: بعضى ازسالكين در اواسط سلوك، در عين اينكه در مداومت به ذكر و فكر، و انجام دادن اوراد و اذكار، و التزام به تهجد و قيام ليل، و مراعات آداب سلوك، كمال جديت را دارند و سستى و مسامحه نمى‏كنند، و سعى در حضور قلب نيزدارند، به غرور افتاده و از مسئله اساسى در سلوك كه مجاهدت با نفس و ترك هواهاى آن است، غفلت مى‏كنند، و در حالى كه در هواهاى نفسانى، يعنى حجب ظلمانى خويش غوطه ورند، خود را در خير و صلاح مى‏بينند و گمان مى‏كنند سالك طريق سلوك هستند.

اينها توجه ندارند كه هوهاى نفسانى، حجابها بين انسان و خداى متعال است. و هر هوايى، حجابى در دل، و فاصله‏اى بين دل و حضرت مقصود است. سلوك الى الله به اين نيست كه زبان به ذكر حق بپردازد و دل هم توجه اجمالى و صورى به او داشته، وليكن اسير اين و آن باشد و در قيد وبند آنها قرار گرفته و طالب آنها گردد.

سلوك به اين است كه دل از اسارت اين و آن، و از قيد و بند آنها آزاد شود، و اقبال به حق كند، و در طلب جناب او باشد، و به ذكر او بپردازد، و زبان هم ترجمان او گردد، و اعضاء و جوارح نيز در خدمت او باشد، نه اينكه زبان در ميدان افتداه و غوغا كند، و اعضاء و جوارح بى مراد دل به كار افتد، و دل در كنار قرار گرفته و نظرى ازدور بيندازد، و قدم در ميدان طلب نگذارد، و بعكس، در ميدان طلب اغيار بر همه سبقت گيرد.

در قسمتى از بيان امام صادق سلام الله عليه در خصوص غرور كه در مصباح الشريعة نقل شده است، چنين آمده:

«و ربما تدعو الله و أنت تدعو سواه»(باب 36 مصباح الشريعة) يعنى «وجه بسا به گمان خودخداى متعال را مى‏خوانى و او را مى‏خواهى، در حالى كه در واقع و در حقيقت، غير او را مى‏خوانى و غير او را مى‏خواهى».




  • دوش رفتم به در ميكده خواب آلوده‏
    خرقه تردامن وسجاده شراب آلوده



  • خرقه تردامن وسجاده شراب آلوده
    خرقه تردامن وسجاده شراب آلوده



/ 490