مرحله اول توبه - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأخير بيندازد و نيز، نبايد اگر چهگناه او زياد باشد، مأيوس گردد. بايد به عفو مغفرت بى حد و بى نهايت حضرت حق اميدوار باشد كه رحمت او واسع و عفو او شامل است؛ و اصولا بى حد و بى نهايت بودن عفو و مغفرت ربوبى بدين معنى است كه او اگر بخواهد كسى را مشمول عفو و مفغرت خود بگرداند، كم و زياد بودن گناه نمى‏تواند مانع باشد، مگر اينكه نخواهد.




  • آب گفت آلوده را در من شتاب
    گفت آب اين شرم بى من كى رود
    بى من اين آلوده زايل كى شود



  • گفت آلوده كه دارم شرم از آب
    بى من اين آلوده زايل كى شود
    بى من اين آلوده زايل كى شود



(دفتر دوم مثنوى)


مرحله اول توبه

با روشن شدن معنى وسيع توبه و درجات و مراتب آن،و با معلوم گشتن ضرورت توبه از حرامها قبل از هر چيز، به اين نتيجه مى‏رسيم كه مرحله اول توبه در مقام سلوك همان بازگشت از مخالفت به موافقت و از معصيت به اطاعت ؛ و در تعبيرى روشنتر، همان توبه از حرامهاست. سالك در سفر الى الحق در مرحله اول بايد از حرامها توبه كند. چگونگى اين توبه را در اينجا توضيح مى‏دهيم.


كيفيت توبه سالك در اول سلوك

توبه سالك از حرامها كه در اول امر و قبل از هر چيزى بايد انجام بگيرد، در شش امر خلاصه مى‏شود:


امر اول: ندامت

سالك بايد نسبت به مخالفتهاو معصيتهاى گذشته خويش نادم باشد، چه اين مخالفتها و معصيتها از باب ترك واجب و تضييع آن و سهل شمردن اوامر الهى باشد، و چه از باب ارتكاب محرمات و اهميت ندادن به نواهى الهى باشد. ندامت نسبت به گذشته از اركان توبه است. ندامت سالك هر اندازه حقيقت داشته باشد، به همان اندازه مشمول رحمت و عطف حضرت حق خواهد بود.

ندامت نسبت به آنچه از انسان سر زده و گذشته است، براى خود داراى درجات و مراتب مى‏باشد. گاهى ندامت كاملا صورى بوده و در حقيقت، انسان به حكم ناقص عقلى از گناه نادم مى‏گردد و از آن توبه مى‏كند. يعنى به محاسبه عقلى پرداخته و بلحاظ ايمان به آخرت و اعتقاد به مجازات اخروى، مصلحت خويش را در ادامه دادن به گناه نمى‏بيند و انجام دادن گناه را به ضرر خود يافته و تا حدودى متنبه شده و گناه را ترك مى‏كند و نسبت به آنچه گذشته نيز تأسف اجمالى مى‏خورد كه نمى‏بايست به گناه آلوده مى‏شد.

اينجا مسئله ندامت در حقيقت در ترك گناه خلاصه مى‏شود و مى‏توان گفت اين ندامت، يك ندامت سطحى و صورى است و از حقيقت ندامت در آن چندان خبرى نيست. و مى‏شود گفت كه ندامتى است بسيار ناقص. چنين ندامتى به قلب انسان راه نيافته و ظاهرى از ندامت را دارد، نه اصل ندامت و جان آنرا، زيرا اصل ندامت و پشيمانى عبارت است از انزجار سخت و نفرت شديد نسبت به آنچه در گذشته انجام گرفته است، و جان ندامت هم آتشى است كه در باطن انسان شعله‏ور مى‏شود.

ندامت سطحى و صورى از توجه ناقص به تبعات و گرفتاريهاى عمل بد يا معصيت نشأت مى‏گيرد. چون شناخت نسبت به آن عمل بد و نسبت به تبعات و هلكات آن يك شناخت بسيار ناقص است، طبعاً جز يك ندامت سطحى در پى نخواهد داشت.

ندامت سطحى يا صورى بطورى كه اشاره نموديم، در اصل در ترك گناه خلاصه مى‏شود و انسانرا بلحاظ اجتناب از گناه اگر در اجتناب خويش ثابت بماند، از گناه و آثار سوء آن در باطن و در آخرت ازوقتى كه گناه را ترك نموده، محفوظ مى‏دارد. اما نسبت به گذشته گناه و نسبت به آثار سوء باطنى و تبعات اخروى آن چندان ارتباطى پيدا نمى‏كند، مگر اينكه اين ندامت از مرحله سطحى گذشته و به قلب انسان راه يابد. اين،

/ 490