غرور، با أدب و حيا منافات دارد - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نيز گرفتار مى‏گردد كه همه آنها مانند اصل غرور و اغترار او، از اشتباه بين ظاهر و مظهر، و به تعبيرى، از اشتباه بين جلوه و متجلى سرچشمه مى‏گيرد.

او غافل از اين امر مى‏گرددكه آنچه شاهد گشته، حقيقت خود، و مرتبه‏اى از مراتب عاليه ذات خود اوست كه در اصل، حجابى از حجب نورى، و حجابى بين او و حضرت مقصود است. او بايد با عنايات ربوبى و با مجاهدت و هوشيارى اين حجاب و حجابهاى ديگر نورى را كنار بزند، و با خرق حجب نورى به سير خود به سوى حضرت مقصود ادامه دهد، تا در وسط راه نماند، و نيز از لغزشهاى احتمالى ديگر محفوظ باشد.

بلحاظ اينكه خرق اين حجاب و همه حجب نورى از مشكلات طريق است و مواجهه با آنها لغزشهاى احتمالى گوناگونى را در بر دارد، لازم است سالك هميشه با تضرع كامل از خداى متعال بخواهد تا او رايارى كند؛ انه هو الموفق و هوالمعين.


غرور، با أدب و حيا منافات دارد

با توضيحى كه از مسئله «غرور» و «اغترار» داشتيم، و براساس نمونه‏هايى كه از مصاديق آن ذكر نموديم، اگر خوب تأمل كنيم، بخوبى مى‏فهميم كه «غرور» و «اغترار» در انحاء مختلف و اطوار گوناگون آن،با«حياء» از مقام ربوبى در مقام عبوديت، نمى‏سازد و كاملا بر خلاف «حياء» و «ادب» عبودى است كه از اركان طريق در سلوك الى الله مى‏باشد. و به عبارت ديگر، غرور و اغترار، در صورتهاى مختلف آن، مخصوصاً غرور و اغترارى كه ممكن است به اشكال متنوع در سلوك ودر منازل آن پيش بيايد، با «حياء» از حق كه جان مسئله در عبوديت وسلوك است، منافات دارد و براى سالك صادق و با بصيرت، ضلالت بسيار بزرگ و انحراف از صراط مستقيم است.


توضيح مطلب

بطورى كه قبلاً گفتيم، غرور و اغترار عبارت است از:«فريب خوردن، خود را در خير و صلاح دانستن، و از آنچه بايد بود، غافل گشتن».

براساس همين تعريف، در انحاء مختلف غرور بلحاظ نوعى فريب كه پيش مى‏آيد، انسان خود را در پيشگاه خداى متعالى در مقام عبوديت، صاحب مقام و منزلتى مى‏بيند و براى طاعات و عبادات و مجاهدات خويش حسابى قائل مى‏شود، و به آنها متكى مى‏گردد و با آنها نوعى سكون و آرامش مى‏يابد، گويى قدمى مناسب ساحت عز و قدس حق در مقام عبوديت برداشته است. دقت عميق در آنچه به عنوان نمونه ازمصاديق غرور و اغترار در منازل مختلف سلوك ذكر كرديم، بخوبى اين حقيقت را براى ما روشن مى‏گرداند، و همچنين تأمل در موارد ديگر غرور نيز ما را به همين حقيقت با كمال وضوح هدايت مى‏كند.

اين ،وضع مغترين و به عبارتى، وضع مغرورين است. و اين بدان معنى است كه مغتر از جهت غرورى كه دامنگيرش شده است، و بر اثر آن عبادت خود را عبادت دانسته و مناسب ساحت قدس و عظمت حق مى‏بيند، در حقيقت ،قدر حضرت حق را نمى‏شناسد، و از عبادات خود شرم، و از جناب او حياء نمى‏كند.

و چنين كسى در اصل، در صراط مستقيم پيش نمى‏رود، و در مسير ضلالت و انحراف مى‏باشد.


حياء از حق، از لوازم و نشانه‏هاى سلوك صحيح است

يكى از لوازم، و يكى از نشانه‏هاى سلوك در صراط مستقيم اين است كه سالك هر چه در طريق عبوديت پيش برود، و هر چه در منازل آن سير، و در مدارج آن صعود كند، قدر و عظمت حق را بيش مى‏شناسد، و در نتيجه عبادت و مجاهدت خود را ناچيز، و غير مناسب باساحت حق مى‏بيند، و خود را قاصر و يا عاجز مى‏يابد، و از حضرت مقصود بلحاظ قصور يا عجز از اداى حق عبوديت، شرم مى‏دارد و حياء مى‏كند، تا جايى كه از شدت حياء از او ذوب مى‏گردد، و به عجز خود با شرمندگى كامل معترف مى‏شود.

/ 490