مهلكهها و خطرات اين رذيله بسيار است، و آنچه ما در اينجا ذكر مىكنيم، قسمتى از آنهاست، و نه همه آنها.
حب جاه و شهرت با قدس حق نمىسازد
حب جاه و شهرت ،ناسازگار با ساحت قدس حق، و مانع از ورود به جوار اوست. سر قضيه هم اين است كه اين حب در حقيقت، بطورى كه اشاره شد، به حب «خود» و به مطرح نمودن «خود» بر مىگردد، و به عبارتى، جا باز كردن براى «خود» است. و «خود» يا «خودى» نه تنها حجابى از حجابها، و سد راه سلوك، و مانع سير الى الله است، بلكه، اصل همه حجابها و منشأ همه آنهاست، و با داشتن آن، و مطرح نمودن و پرورش دادن و بزرگ كردن آن، هرگز نمىشود به جوار قدس حضرت حق، و به قرب او راه يافت. و اصولا مطرح و عنوان كردن «خود» نقطه مقابل حركت عبودى بوده، وسير عبودى در ترك «خود» و در هجرت از «خود» بسوى حضرت مقصود، خلاصه مىشود.«خود» و «خودى» جز ننگ و عيب نيست ونبايد مطرح شود، بلكه بايد از ميان برخيزد، زيرا كه او اصل حجاب است و حجابهاى ديگر، ظهورات آن هستند. (دقت شود) در اين آيه شريفه به دقت و تدبر مىپردازيم كه مىفرمايد: «تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فساداً»(آيه 83 سوره قصص) يعين «اين منزل آخرت را براى آنان قرار مىدهيم كه در روى زمين، قصد برترى (جاه و شهرت) و قصد فساد ندارند».جمله «تلك الدار الاخرة» با تعبيرات خاصى كه دارد، به موطن اولى و منزل اصلى انسان اشاره مىكند، و جمله «نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض» حاكى از اين است كه آن موطن اولى به حكم مشيت حق و به حكم تكوين، مخصوص آنانى است كه در درون خويش قصد مطرح كردن «خود» را ندارند، و طالب جاه وشهرت نيستند، و از رذيله حب جاه و شهرت، پاك هستند(دقت شود).مخصوصاً تعبير «لا يريدون» در جلمه «لا يريدون علوا فى الارض» باكمال وضوح از اين امر خبر مىدهد كه اصل مسئله، همان اراده برترى، و به تعبيرى، همان حب جاه و شهرت است كه يك امر درونى، و يك خلق يا صفت روحى است و در مقام عمل بالطبع مسائل و لوازمى را به دنبال خود مىآورد، و اينكه، اين امر از جمله حجابهاست، و در سفر الى الحق، پاك بودن از آن از ضرورتهاست.اين آيه با زبان خاصى كه دارد، به ارباب معرفت و به سالكان طريق، اين پيام را مىرساند كه با حمل رذيله حب جاه و شهرت، يعنى با حمل ننگ «خودى» نمىشود به جوار جناب او راه يافت،و به جمع اهل فناء، و اهل توحيد پيوست ؛ فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوى (آيه 12، سوره طه).