فهم راز دل، احتياج به يقظه و تنبه دارد
سخن دل، سخنى ديگر و فرياد او، فرياد ديگرى است. دل از جوار حضرت حق و از موطن اصلى خويش دور گشته و درد او درد هجران و فراق، و ناله و فرياد او همه از هجران و فراق، و خواست او همان جوار حق و موطن اولى او مىباشد، و سكون و آرامش او با نيل به مرتبت اوليه خويش، و با شهود و فناء و بقاء است و بس. و آنكس كه بخود آمده و بيدار گشته، درد دل را مىبايد و سخن او را مىفهمد و به سر ناله و فرياد او آشنا مىباشد.
هر كسى از ظن خود شد يار من
سر من از ناله من دور نيست
ليك چشم و گوش را آن نور نيست
وز دورن من نجست اسرار من
ليك چشم و گوش را آن نور نيست
ليك چشم و گوش را آن نور نيست
كلمه واحده
و بالاخره اينكه، غفلتى بس بزرگ و اشتباهى خطرناك و فريبى اسرارآميز در اين بين وجود دارد كه انسانها را در حيات دنيوى آنان تهديد مىكند و ابعاد بى شمار و حرمان وخسرانهاو عذابهاى بسيار گسترده و دامنهدارى در بر دارد كه با گفتن و شمردن تمام نمىشود و همه هم در گفتهها نيايد و در لفظ و عبارت نگنجد و براى افهام عادى هضم نگردد. همينقدر خدا و رسول به يك كلمه انسانها را موعظه مىكنند و آن اينكه، قيام كنيد براى خدا و دل به او داده و در طلب او باشيد و بس.«قل انما أعظكم بواحدة أن تقوموالله مثنى و فرداى ثم تتفكر و اما بصاحبكم من جنة ان هو الا نذير لكم بين يدى عذاب شديد» (آيه 46 سوره سبا). يعنى «اى پيامبر، بگو من شما را موعظه مىكنم به يك كلمه و آن اينكه: قيام كنيد براى خدا با همديگر و به تنهايى، و در اين امر فكر بكنيد كه صاحب شما (پيامبر) جنون ندارد، و حقيقت جز اين نيست كه او فرستاده خداست و شما را از عذاب سختى كه در پيش است مىترساند».
تو به هر حالى كه باشى مىطلب
كآن لب خشكت گواهى مىدهد
خشكى لب هست پيغامى از آن
كه به مات آرد يقين اين اضطراب
آب ميجو دائماً اى خشك لب
كاو بآخر بر سر منبع رود
كه به مات آرد يقين اين اضطراب
كه به مات آرد يقين اين اضطراب