توبه و استغفار اين مرتبه را به صورت كلى توضيح داديم، و مىشد به آن اكتفا كنيم. ليكن به لحاظ اهميت زياد آن براى سالكان طريق، بر آن شديم مختصر گويى را در اينجا مراعات نكنيم، و در حدى كه امكان دارد و لازم است، به شرح موضوع و بيان جزئيات نيز بپردازيم، شايد كه موجب بصيرت بيشتر گردد.از آنچه گذشت، اين معنى روشن گرديد كه سالك در اين مرتبه از مراقبه از دو جهت موظف بر توبه و استغفار است :اول: از جهت ترك شدن امور و وظايف اين مرتبه در خود همين مرتبه. به اين معنى كه اگر احياناً بر اثر سستى و مسامحه، و غفلت و نظاير آن، امرى از امور و وظايفهاى ازوظايف لازمه را ترك كرد، بايد فوراً و بدون اينكه به خطا وبه عبارتى به گناه خويش ادامه دهد توبه كند و به استغفار بپردازد، و با مراقبت كامل بر همه امور و وظايف، از تكرار آن، با استمداد از عنايات ربوبى، و توجهات حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين، اجتناب كند.دوم: از جهت ترك شدن امور و وظايف اين مرتبه قبل از التزام به آنها. به اين معنى كه وى چون قبلا و در زمانهاى گذشته به آنها ملتزم نبوده و عمل نمىكرده است، در حقيقت ،كوتاهى مىكرده و گناهكار و مقصر بوده است، و بايد براى اين تقصيرها و گناههايش كه بسيار زياد هم بوده استغفار كند، آن هم استغفار طولانى و متناسب با آنها.و حال در مقام شرح موضوع و بيان جزئيات براى طالبان جدى و آنان كه از اهل اين مرتبه از مراقبه مىباشند، گناهان اين مرتبه را به زبانى كه مفهوم جان و دل آنان است تفصيل مىدهيم، و توبهها واستغفارها را گوشزد مىكنيم. اميد است آنچه گفته مىشود به عقل جان راه يافته، و به گوش دل رسد.قبلاً تذكر اين نكته را هم لازم مىدانيم كه، روى سخن در اين گفتهها با اهل سلوك، يعنى با كسانى است كه امور و وظايف اين مرتبه را مىشناسند و عملا به آنها ملتزم هستند، و حال و احوال، و حساب و كتابى دارند، نه با همه، و نه با آنان كه امثال نويسنده اين سطورند كه فقط به دانستن يا شنيدن و مطالعه كردن اين قبيل سخنان علاقه دارند، و از بحث و گفت و گوى در اين نوع مطالب خوشحالند، و به علم بى عمل قانع، و احياناً خود را با آن نيز راضى كردهاند، و در يك جمله، نه با غافلان و محجوبان. و اگر تو از دسته دوم باشى، چه بهتر كه اين مطالب، و بطور كلى اين نوشته را نخوانى كه خوب مفهوم نخواهد بود، ويا قابل قبول نزد تو. و چنانچه خواستى بخوانى، توجه داشته باش آنچه تو