امر چهارم: قضاى فرايض فائته - مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
حقوق كه از دنيا رفتهاند و يا دست وى به آنها نمىرسد، و چه براى آن كسانى كه بنحوى به حق آنها تجاوز كرده است ولى به ياد نمىآورد و فراموش كرده است و يا اصلاً توجه نداشته كه حق آنها را ضايع و پايمال مىكند.
در اينجا به قسمتى از دعايى كه در روزهاى دوشنبه خوانده مىشود اشاره نموده و به دقت در آن توصيه مىكنيم. در اين دعا اينچنين مىخوانيم: «و أسئلك فى مظالم عبادك عندى فأيما عبد من عبيد ك و امة من امائك كانت له قبلى مظلمة ظلمتها اياه فى نفسه او فى عرضه او فى ماله او فى أهله و ولده او غيبة اغتبته بها او تحامل عليه بميل او هوى او أنفة او حمية اورئاء او عصبية غائبا كان او شاهدا و حيا كان او ميتاً فقصرت يدى و ضاق و سعى عن ردها اليه و التحلل منه فأسئلك يا من يملك الحاجات و هى مستجيبة لمشيته و مسرعة الى ارادته ان تصلى على محمد و آل محمد و ان ترضيه عنى بماشئت و تهب لى من عندك رحمة انه لا تنقصك المغفرة ولا تضرك الموهبة يا أرحم الراحمين» يعنى «پروردگارا، و از تو در خصوص مظالم و ستمها و حق كشىهايى كه از من نسبت به بندگانت سر زده است مسئلت دارم. پروردگارا ، هر بندهاى از بندگانت از مردان وزنان كه حقى از او نزد من هست و من به او ظلم نمودهام، چه در خصوص جان او، چه در خصوص عرض و آبر وى او، چه در خصوص مال او، و چه در خصوص اهل و اولاد او، و يا غيبتى از او نموده و پشت سر او بد گفتهام، يا بر اساس تمايلات شخصى و هواى نفس و برترىطلبى و رشك و خودنمايى و تعصب براى او مشكلاتى به وجود آورده و بارى بر او نهادهام، غايب باشد يا حاضر، زنده باشد يا مرده، پس دستم از وى كوتاه گشته و دستم به وى نمىرسد و توانايى اداى حق او و جبران آنرا ندارم و نمىتوانم از او حليت بخواهم ؛ از تو مسئلت مىكنم - اى آن كه بر همه حاجات توانايى و همه آنها تابع مشيت تو و موقوف به مجرد اراده توست - اينكه رحمت بفرستى بر محمد و آل محمد، و آن صاحب حق را از من راضى كنى به هر نحوى و به هر چه مىخواهى، و رحمتى از نزد خود بر من ببخشى، كه مغفرت تو چيزى را از تو كم نكند و بخشش تو را ضرر نرساند، اى أرحم الراحمين».
اين هم قسمتى از دعاى امام سجاد صلوات الله عليه در مقام توبه در صحيفه سجاديه است كه در دعاى سى و يكم مىفرمايد: «اللهم و على تبعات قد حفظتهن و تبعات قد نسيتهن، و كلهن بعينك التى لا تنام و علمك الذى لا ينسى، فعوض منها أهلها و احطط عنى ورزها و خفف عنى ثقلها و اعصمنى من أن أقارف مثلها» يعنى «پروردگارا، و بر من تبعاتى از جهت حقوق مخلوقين هست كه آنها را ياد دارم، و تبعاتى هست كه آنها را فراموش نمودهام، و همه آنها جلو چشم تو كه هرگز به خواب نمىرود و در علم تو كه هيچ وقت فراموشى ندارد مىباشد. پس در برابر آنها به صاحبان آنها عوض ده، و آثار سوء آنها را از من بردار، و سنگينى آنها را از من برطرف كن، و مرا بعد از اين از نزديك شدن به مانند آنها حفظ بفرما».
مقام و منزلت آن حضرت و تناسب اين جملات با منزلت او به جاى خود مطلبى است كه نبايد از آن غفلت داشته باشيم. پيداست كه با توجه به منزلت عاليه آن حضرت، اين جملات داراى معانى خاصى خواهد بود كه در ادارك ما نگنجد. با اين همه، قابل انطباق بر هر كسى به تناسب مرتبه عبودى اوست.
با دقت در تعابير اين دو قسمت از دعاهاى وارده كه در اينجا آورديم، سالك صادق مىتواند به آنچه لازم است پى ببرد و در مقام توبه و همچنين در هر مقامى وظيفه خود را در خصوص دعا براى صاحبان حقوق، بشناسد و نيز، چگونگى دعا كردن و أدب آنرا در اين باب ياد بگيرد.
امر چهارم: قضاى فرايض فائته
ركن چهارم از اركان توبه صحيح در اول سلوك، عبارت است از قضاى فرايض و واجباتى كه به علل مختلف انجام نشده و يا بنحو صحيح انجام نيافته و بايد قضا و يا اعاده شود.
سالك بايد در اول سلوك در مقام توبه هر فريضهاى را كه انجام نداده و يا اگر هم انجام داده، بنحو صحيح انجام نداده و شرعاً قضا و يا اعاده آنواجب مىباشد قضاء كند و در قضاء و اعاده آن قبل از هر چيز بكوشد و مترصد باشد تا از هر فرصتى استفاده نموده و فرصتها را از دست ندهد و اين امر را بر هر كار