دلا ز نور هدايت گر آگهى يابى چو شمع خندهزنان ترك سر توانى كرد
چو شمع خندهزنان ترك سر توانى كرد چو شمع خندهزنان ترك سر توانى كرد
(حافظ)دقت بيشتر در آيه شريفه، و در الحان و تعابير آن را به عهده صاحبدلان مىگذاريم. تو را نيز توصيه مىكنيم هر چه مىتوانى در آيه دقت كن، و ببين چه نتيجه مىگيرى؟.خلاصه كلام، اشارات قرآنى و روايى، و تصريحات در اين باب زياد است، و عمل خوبان هم بهترين شاهد بر آن.بنابراين، تو بايد در اين مرتبه از مراقبه به سجده يا سجدههاى طولانى خود كه به تناسب حال ومقام به شرحى كه در جاى خود گذشت انتخاب و عمل مىكنى، مداومت داشته باشى. بايد از سستى و مسامحه در اين امر پرهيز كنى. اگر احياناً ترك شد، آن را براى خود در مقام بندگى جرم و خطا بدان، كه چنين هم هست، و از آن توبه و براى آن استغفار كن، و مواظبت داشته باش كه به خطاى خويش ادامه ندهى. اين، وظيفه تو، و هر سالك ديگر نسبت به وظايف خود اين مرتبه است كه هر كدام از آنها ترك شود، بايد به عنوان «گناه مرتبه» از آن توبه و براى آن استغفار به عمل آيد، و از ادامه آن سخت اجتناب گردد.و اما نسبت به گذشته:گذشته خويش را در اين باب نيز به نظر آور و ببين چگونه اين وظيفه عبودى را كه از سنن بندگان صادق بوده و هست، يك جا ناديده گرفته، و از آن بى خبر بودهاى، آن هم مدتهاى بسيار طولانى، و سالهاى متمادى؟! به نحوى كه حتى در طول ماه و سال هم يك سجده طولانى نداشتهاى!! و با اين وصف هم خود را بنده مىدانسته، دعوى بندگى داشتهاى!!.به نظر بياور كه اولياى خدا چه مىكردهاند. سجدههاى طولانى حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين را پيش خود مجسم كن، تا قصورات و تقصيرات فضيحت بار خود را خوب بفهمى. آيات و روايات، نكات و اشارات، و راه و رسم سالكان واقعى را در اين باب بخوبى تأمل كن، تا به جرم و خطاى خود تا حدودى پىببرى، و بدانى حال كه روى به بندگى آورده و قدم در طريق بندگان گذاشتهاى، بايد براى اين جرم و خطاى خويش كه در گذشته داشتهاى استغفار كنى، تا حضرت معبود آنرا از تو ناديده بگيرد، و تو را با آن مؤاخذه نفرمايد.
6- گناه ترك فكر، و توبه و استغفار
براساس امر ششم از امور نهگانه، به وظيفه خود كه «فكر» مىباشد عمل مىكنى، و به توفيق پروردگار متعال از «فكر» كه از اركان طريق وشرط راه است، بهرهمند هستى. اهميت اين امر، يعنى «فكر» را در جاى خود شرح كرده، و انحاء آن را توضيح داديم .و تو خود نيز، در اين مرتبه از مراقبه، با پرداختن به اين امر مسلماً علاوه بر آنچه ما گفتيم، به حقايق ديگرى در اين باب پى برده، و به خوبى دانستهاى كه«فكر» واقعاً در سلوك الى الله نقش بسيار اساسى دارد، و براى يك سالك از امور ضرورى است، و بدون آن نمىشود راه به جايى برد.براى تو روشن شده است كه ناديده گرفتن «فكر» و ترك آن، و نيز، سستى و مسامحه در آن، براى كسى كه قدم در اين راه مىگذارد، به هيچ وجه جايز نيست، و حرمانها و خسرانهاى زيادى در پى خواهد داشت. بالاتر از همه اينكه، با هدايتهاى ربوبى به اين حقيقت رسيدهاى كه ترك اين امر در سفر الى الحق به جاى خود از تقصيرات و خطاهاست ،و طالب صادق راجايز نيست، و اگر سالكى اين امر را ترك كند، و آن را ناديده بگيرد، حكايت از آن خواهد داشت كه وى در طلب خويش صادق نيست، و يا اصلا طالب نيست.چگونه مىشود كسى طالب باشد، و در طلب خويش صادق باشد، ولى در طريق نيل به مقصود به «فكر» نپردازد؟! و كدام طالب را سراغ داريم كه چنين باشد؟!. حتى در طلب مقاصد پست دنيوى، هر چه باشد، و به هر صورتى باشد، احتياج به «فكر» هست، و بايد براى نيل به آن، و براى زودتر و بهتر رسيدن به آن به «فكر» پرداخت. بايد فكر كرد كه از چه راهى مىتوان وارد شد، مقدمات چگونه بايد