اين بيان را از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم شنيدهايم كه فرمود: «ولكل امرء مانوى» [3]يعنى «براى هر كس، همان هست كه در دل دارد». باز از آن حضرت شنيدهايم كه فرمود: «المرء مع من أحب» [4] يعنى« انسان با كسى است كه او را دوست مىدارد». و نيز از آن حضرت نقل مىشود كه:«ان الله لا ينظر الى صوركم و اموالكم، و انما ينظر الى قلوبكم و أعمالكم و انما ينظر الى القلوب لانها مظنة النبية» [5] يعنى «خداى متعال به صورتها و اموال شما نگاه نمىكند، و حقيقت اين است كه او به دلهاى شما و به اعمال شما نظر مىكند، و نظر او بر دلها براى اين است كه خواستهها و مقاصد، همه در دلهاست و دلها جايگاه آنهاست».اين بيانات و نظاير اينها كه در هر يك از آنها اشارتهاى بسيار دقيق و هدايت كنندهاى براى اهل اشارت هست، از سرى كاملا عميق خبر مىدهد كه توجه به آن براى سالكان طريق و براى اهل درد، ضرورت دارد و حياتى است؛ و در مقابل، غفلت از آن براى آنان و براى هر كسى از صاحبان ايمان كاملا خطرناك و خسران آور مىباشد و آن اينكه:مسئلها «محبت» و «حب» به معنى دوست داشتن، مسئله سادهاى نيست، كما اينكه خيليها آنرا مسئلهاى ساده تلقى نموده و از اين طريق از فهم بسيارى از حقايق و معارف محروم مانده و در نتيجه در مقام عمل هم به حرمان و خسران، و يا به هلاكتهاى وحشتناكى افتادهاند، و عدهاى از آنان كه خود را سالك مىدانند نيز بر اثر همين ساده تلقى نمودن آن، در سلوك عبودى خويش موفق نگشته و راه به جايى نبردهاند.محبت و دوست داشتن يك چيز، يعنى وحدت پيدا كردن با آن، و فانى شدن و گم گشتن در آن. و هر چه محبت انسان شديدتر باشد، اين وحدت و فانى گشتن نيز كاملتر خواهد بود.در توضيح اين حقيقت بايد گفت: محبت به يك چيز، امر موهوم يا ذهنى محض، و يا تخيلى و يا اعتبارى نيست، بلكه، يك واقعيت عينى در دل انسان است، و به اصطلاح، حالتى است در دل و خصلتى است در آن كه به جاى خود